جوان آنلاین: در سال‌های اخیر تورم به یکی از چالش‌های مهم اقتصادی ایران تبدیل شد که کنترل فرازوفرود آن عملکرد اقتصادی دولت‌ها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. پس از شهادت آیت‌الله رئیسی یکی از اقداماتی که از آن به‌عنوان دستاورد دولت سیزدهم یاد می‌شود، کاهش نرخ تورم است که طبق گزارش بانک مرکزی تورم نقطه‌به‌نقطه از حدود ۵/ ۵۵ درصد به ۹/ ۳۰ درصد و تورم سالانه از ۱/ ۴۹ درصد به ۸/ ۳۸ درصد رسیده است. حال این سؤال مطرح می‌شود که چرا مردم در زندگی روزمره کاهش نرخ تورم را احساس نمی‌کنند و همچنان محصولات را گران‌تر از قبل خریداری می‌کنند؟

برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید به تعریف تورم و گرانی بپردازیم. زمانی که مردم از تورم صحبت می‌کنند، به عبارتی به رشد سطح عمومی قیمت‌ها اشاره دارند، یعنی باید برای خرید یک کالا و خدمات، به نسبت روز، ماه یا سال قبل پول بیشتری پرداخت شود. 

تورم به معنای افزایش سطح عمومی قیمت‌هاست که نتیجه اعمال سیاست‌های پولی است و با توجه به نظریه مقداری پول یا همان معادله فیشر با افزایش نقدینگی در اقتصاد، ارزش پول ملی کاهش می‌یابد، در این حالت است که مردم فکر می‌کنند اجناس گران شده‌اند در حالی که ارزش پول ملی کاهش یافته یا به عبارتی پول ارزان شده است، البته ناگفته نماند عوامل دیگری همچون ناترازی بودجه کشور، نرخ ارز، ساختار معیوب نظام بانکی کشور، پایه پولی و انتظارات تورمی نیز در ایجاد تورم تأثیرگذار هستند. 

در اقتصاد برای محاسبه نرخ تورم، کل کالا و خدمات را به ۱۲ گروه اصلی تقسیم می‌کنند و با توجه به میزان سهم هر یک در سبد خانوار، در تعیین نرخ تورم تأثیرگذار خواهد بود. حال باید گفت مفهوم تورم سالانه ۱/ ۴۹ درصد اعلامی بانک مرکزی، این است که قیمت خدمات و کالا‌هایی که در سبد مصرفی خانوار وجود دارد به نسبت مدت مشابه سال گذشته ۱/ ۴۹ درصد افزایش داشته است. به همین منوال نرخ تورم ۸/ ۳۸ درصدی نیز یعنی میانگین قیمت اقلام موجود در سبد مصرفی خانوار نسبت به مدت مشابه سال قبل ۸/ ۳۸ درصد افزایش یافته است نه اینکه کاهش یافته باشد. در مجموع به این معناست که افزایش قیمت‌ها متوقف نشده است، بلکه شیب افزایش عمومی آن‌ها از ۱/ ۴۹ درصد به ۸/ ۳۸ درصد کاهش یافته است و اکنون قیمت‌ها سالانه ۸/ ۳۸ درصد افزایش می‌یابد. 

نکته دیگری که قابل توجه است اینکه، چون مردم بیشتر با مسئله گرانی سروکار دارند، از نظر روانی نیز تأثیر بیشتری بر آن‌ها دارد، مثال، قیمت کالایی در مقطعی به هر دلیلی به طور ناگهانی افزایش می‌یابد و مردم این گرانی را به تورم نسبت می‌دهند، در حالی که درست نیست، زیرا قیمت دیگر کالا‌ها در این زمان افزایش پیدا نکرده است و حتی شاید قیمت برخی از آن‌ها کاهش یافته باشد. گرانی متأثر از کالای مورد معامله است، یعنی اگر کالا کمیاب یا تقاضای آن کالا زیاد شود یا اینکه موارد اضطراری همچون تحریم و بلایای طبیعی رخ دهد، کالا گران می‌شود، یعنی با کمیاب‌بودن تقاضای کالا، قیمت آن افزایش می‌یابد یا اینکه گران می‌شود، در حالی که در تورم آن ارزش پول است که ارزان شده است و برای خرید کالا باید پول بیشتری پرداخت شود. 

گرانی از ابتدای زندگی بشریت وجود داشته است و با توجه به شرایط زمانی متفاوت و کمبود کالای مورد تقاضا، آن کالا گران می‌شد، اما تورم از زمانی که پول اختراع شده است، نمایان شد، زیرا در تورم کالا گران نمی‌شود بلکه این نقدینگی است که افزایش می‌یابد و پول ارزان و در این حالت با ارزانی پول تورم ایجاد می‌شود. زمانی مردم کاهش نرخ تورم را احساس خواهند کرد که تولید داخلی افزایش یابد، پول ملی تقویت شود و میزان حقوق و درآمد مردم باارزش شود. درست است که در سال‌های اخیر نرخ تورم کاهشی بوده است، اما این کاهشی‌بودن متأثر از رشد تولید نیست، بلکه ناشی از سیاست انضباط مالی دولت است، اگر تولید تقویت شود و کالا و خدمات با قیمت‌های تمام‌شده کمتری در کشور عرضه شود، در این صورت شیب افزایش قیمت‌ها یا همان نرخ تورم کاهشی خواهد شد، در نتیجه در زندگی روزمره مردم احساس می‌شود. به طور کلی می‌توان گفت تورم واژه‌ای است که در علم اقتصاد مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. تورم در اصل پول را توصیف می‌کند نه قیمت را. تورم زمانی رخ می‌دهد که بانک مرکزی بیش از آنچه مردم می‌خواهند پول ایجاد کند یا زمانی که قیمت‌ها به دلیل افزایش هزینه‌های تولید یا تقاضا افزایش یابد. به‌عنوان‌مثال، افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات می‌تواند باعث تورم شود، زیرا مصرف‌کنندگان مایل به پرداخت بیشتر برای محصول هستند. تورم می‌تواند باعث کاهش قدرت خرید شود، به این معنی که با پول کمتر می‌توان خرید کرد و پس‌انداز در آینده نیز ارزش کمتری دارد. 

گرانی یک پدیده پولی نیست، بلکه در اقتصاد بازار به وجود می‌آید که قیمت‌ها با نوسانات و جریان عرضه و تقاضا برای کالا‌های مختلف تطبیق می‌یابد. تغییرات نسبی قیمت اطلاعات مهمی را در مورد کمبود کالا‌ها و خدمات خاص منتقل می‌کند. گرانی یا افزایش قیمت نسبی نشان می‌دهد تقاضا از عرضه پیشی گرفته است (عرضه از تقاضا عقب‌تر است)، در حالی که کاهش قیمت نسبی دقیقاً عکس آن را نشان می‌دهد. گرانی مصرف‌کنندگان را وادار می‌کند در مورد کالای موردنظر صرفه‌جویی کنند و به دنبال جایگزین بگردند. 

به این ترتیب، گرانی صرف‌نظر از اینکه چقدر برای مصرف‌کنندگان یا تولیدکنندگان ناراحت‌کننده باشد، اطلاعات مهمی را برای تخصیص کارآمد منابع در کل اقتصاد بازار منتقل می‌کند. در مقابل، تورم هیچ اطلاعات مفیدی برای انتخاب‌های مصرف، تولید یا نیروی‌کار ما ایجاد نمی‌کند. در هر صورت، تورم می‌تواند به طور موقت سیگنال‌های مهمی از گرانی را مخدوش کند و مردم را به سمت انتخاب‌های اقتصادی نادرست سوق دهد، حتی می‌تواند باعث شود مردم زمان و منابع خود را از فعالیت‌هایی که تولید و رشد اقتصادی بلندمدت را تقویت می‌کنند، به سمت فعالیت‌هایی که برای محافظت از ثروت‌شان به جای گسترش آن است، تغییر دهند. 

کارشناسان اقتصادی معتقدند کنترل تورم در اقتصاد ایران امری شدنی است و برای‌آنکه مردم کاهش تورم را در سفره خود احساس کنند، دولت چهاردهم باید اجرای سیاست‌های پولی و مالی را در دستور کار خود قرار دهد و از رشد نرخ تورم جلوگیری کند و حتی‌درصدد کاهش آن باشد. سیاست پولی انقباضی که با هدف کاهش عرضه پول در اقتصاد با افزایش نرخ بهره و کاهش قیمت اوراق است، از سوی بانک مرکزی اعمال می‌شود و عملیات بازار باز و انتشار و بازخرید اوراق‌قرضه دولتی، تغییرات در نرخ ذخیره قانونی و تغییر برخی از قوانین و مقررات از جمله ابزار‌های در اختیار بانک مرکزی برای مقابله و کاهش تورم هستند. از سوی دیگر دولت با اعمال سیاست‌های مالی همچون افزایش نرخ مالیات و کاهش هزینه‌های جاری کشور کسری بودجه را کاهش دهد و ناترازی مالی دولت را از بین برد تا با تورم مقابله کند. همچنین رونق تولید و رشد صادرات، رشد اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری و تقویت پول ملی می‌تواند از جمله مواردی باشد که تورم را کنترل کند. 

* پژوهشگر اقتصادی

source

توسط wisna.ir