فرنچایز سیاره میمونها یکی از بهترین و منحصر به فردترین آثار چندین سال اخیر سینماست که همواره چه در گیشه و چه در نظر مخاطبین موفق بوده است.
حال بعد از چندین سال انتظار، نسخه جدید این فرنچایز با عنوان Kingdom of the Planet of the Apes روانه سینما شده که توانسته با فروش بیش از ۴۰۰ میلیون دلار، جزو ده فیلم پُر فروش امسال باشد. اما برخلاف سه سری قبل، سری جدید سیاه میمون از کیفیت داستانی مناسبی برخوردار نبوده و به نظر من در حد انتظار ظاهر نشده است.
داستان فیلم Kingdom of the Planet of the Apes سیصد سال بعد از رویدادهای فیلم جنگ برای سیاره میمونها و فرمانروایی سزار، رخ میدهد و در آن یک شامپانزه جوان به اسم نوا همراه با یک انسان به نام می سفری پر ماجرا را آغاز میکنند تا با پی بردن به اتفاقات گذشته، تصمیماتی بگیرند که ممکن است آینده میمونها و انسانها را تغییر دهد.
در همین خلاصه داستان میشود فهمید که Kingdom of the Planet of the Apes از محوریت فرنچایز سیاره میمون فاصله بسیاری گرفته و به قول خودمان داستان را به بیراهه کشیده است. یعنی در نظر من مهمترین و اصلیترین مشکل Kingdom of the Planet of the Apes به فیلمنامه و نبود قصه برمیگردد. داستان این فیلم بسیار کلیشهای و نامربوط به محوریت اصلی فرنچایز است که چندین کاراکتر بسیار بیهویت آن را پیش میبرند.
بگذارید داستان را از همان ابتدایش پیش ببریم. قهرمان داستان ما “نوآ” درحال پیدا کردن تخم عقاب است. حداقل نیم ساعت اول کشمکش قهرمان با این مسئله است. اما آیا در این نیم ساعت خبری از سرگرمی و مهمتر از آن خبری از پیشبرد داستان است؟ عقاب به چنان مسئله مهمی تبدل میشود که حدود ۴۵ دقیقه از وقت مخاطب را گرفته و درنهایت به یک قصه مازاد و فرعی تبدیل میشود. اما بعد از ۴۵ دقیقهِ حوصله سر بر، نقطه عطف اول داستان از راه میرسد. میمونهای متخاصم از راه رسیده و قبیله نوآ را با خاک یکسان میکنند. حال نوآ وظیفه خود میداند که به سراغ متخاصمان رفته و دوستان و آشنایانش را از بند اسارات رهایی بخشد. در این ۴۵ دقیقه ابتدایی که عملا خبری از داستان نیست، متوجه بهترین نقطه قوت فیلم میشویم. پرده سبز Kingdom of the Planet of the Apes فوقالعاده است. متخصصین و مخصوصا کارگردان با چنان دقتی روی جزئیات کامپیوتری کار کردهاند که فضا را از بُعد طبیعت میشود فهمید و حتی درک کرد.
به هر حال داستان ادامه یافته و قهرمان ما با شخصیتی دانا که از پیروان سزار است، آشنا میشود. این میمون دانا بسیار تیپیکال و فاقد بُعد است. به زور وارد داستان شده و عملا مهم نیست. یعنی اگر او در داستان ما حضوری نداشت، فیلم همان مسیر طبیعی خود را طی میکرد. جالبتر از اینکه فیلم با زحمت فراوانی سعی در قهرمانسازی از این میمون دانا به هنگام مرگ دارد. وقتی که این شخصیت از انسجام و بُعد برخوردار نیست، قطعا مرگ او نیز نه اینکه قهرمانانه نیست بلکه اصلا حسی را درگیر نمیکند. اما فیلم دقیقا برعکس اینها را انجام داده و به زور سعی میکند شخصیت میمون دانا را قهرمانانه حذف کرده و ردپای آن را در ذهن نوآ حک کند.
سومین شخصیت مهم داستان Kingdom of the Planet of the Apes دختری جوان به نام می (با بازی فریا آلن) است. برای واکاوی شخصیت می، باید وضعیت انسان را در فیلم Kingdom of the Planet of the Apes بررسی کنیم. در این فیلم انسانها به دو بخش تقسیم شدهاند. یکی انسانهای مدرن که در پناهگاهها زندگی میکنند و بسیار امروزی هستند. انسانهای دوم نیز در اصل انسانهای اولیه هستند! در رابطه با هر دو این موارد مشکل این است که ما در مقام مخاطب هیچکدام را نمیشناسیم. نه میدانیم چه بلایی سر انسانهای مدرن آمده و نه میدانیم که اصلا این انسانهای اولیه که هستند! اصلا وجود انسانهای اولیه در فیلم Kingdom of the Planet of the Apes بسیار دور از ذهن و نامربوط به نظر میرسد. این اتفاق نه علمی است و نه حتی داستانی مرتبط با داستان دنیای سیاره میمون. چگونه ممکن است که انسانها دوباره مسیر تکامل را طی کرده و هم ردیف با گورخر باشند؟ به نظر من این مورد به راستی اضافه بوده و به فیلم Kingdom of the Planet of the Apes ضربه جبرانناپذیری را وارد کرده است.
شخصیت می نیز مربوط به انسانهای مدرن است که با ماموریتی مهم به میان میمونها نفوذ کرده تا جلوی پیشرفت آنها را بگیرند. اما مشکل در روایت از جایی پدید میآید که می به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی، تا آخر داستان برای مخاطب کاراکتری گنگ و نامعلوم است. در یک روایت درست و سینمایی باید شخصیت می از همان ابتدا مخاطب را ترغیب میکرد که همراه او شده و با وی همذاتپنداری کند نه اینکه در ۱۰ دقیقه آخر که کل پیام و هدف فیلم هم همین ۱۰ دقیقه آخر است، بیاید و مسئلهاش را مطرح کرده و فیلم را تمام کند.
وقتی که فیلم تمام فروش و بازدید و تشویق و غیره را از سریهای قبلی خود وام گرفته است، باید و باید داستانِ سری قبل در قسمتهای جدید نیز بازتاب داشته باشد. اما در فیلم Kingdom of the Planet of the Apes ما به جز ردپای سزار با هیچ چیزی از دنیای قبل طرف نیستیم. فیلم با یک پرش داستانی سیصد ساله ما را بسیار دور برده اما نتوانسته این سیصد سال را در فرم نیز اجرایی کند. در این سیصد سال انسانها چه میکردند؟ در این سیصد سال چرا میمونها برخلاف ظاهرشان نتوانستهاند در اندازه سیصد سال پیشرفت کنند؟ تنها یک چیز خوب در سیصد سال فاصله وجود دارد و آن ردپای سزار است. البته که این ردپا نیز تمام و کمال به مرحله اجرا نرسیده و ناکام مانده است. اما به نظر من تقدسگرایی شخصیت سزار که بیس اصلی فرنچایز است، توانسته تا حدودی حداقل در پیرامون داستان تاثیر مثبتی بگذارد.
از طرفی طبیعی است که قسمتهای جدید یک فرنچایز را با قسمتهای قدیمی آن مقایسه کنیم. در مقایسه Kingdom of the Planet of the Apes با سه قسمت قبلی قطعا به این نتیجه خواهیم رسید که در بحث پرده سبز این قسمت بسیار پیشرفت کرده اما در بحث داستان، فیلمنامه، کاراکتر و اجرا عقبگرد بزرگی را تجربه کرده است. به نظر من سه قسمت ابتدایی سیاره میمون بسیار بهتر از قسمت جدید آن است.
فکر میکنم بحثهای اصلی را عنوان کردیم. میماند آخرین بحث جدی Kingdom of the Planet of the Apes و آن هم اکشن فیلم است. به نظر من اکشن فیلم پادشاهی سیاره میمونها در حد سرگرمی ساده است و اصلا هیجان خلق نمیکند. یعنی در تعقیب و گریزها کاملا مشخص است که کاراکترهای ما آسیبی نخواهند دید. و حتی نبردهای سرنوشتسازی هم وجود ندارد و همگی در حد ارضای میل مخاطب باقی مانده است که آن هم در مقایسه با سه قسمت قبل آنچنان که باید و شاید خوب نیست. این را هم عنوان کنم که به نظر من دلیل شکست در اکشن Kingdom of the Planet of the Apes این است که اینبار میمونهای فیلم، بسیار انسانی هستند و اصلا هویت میمونی ندارند. این درحالی است که در قسمت نخست این فرنچایز ما با تفکیک میمون و انسان، هم اکشن خوبی داشتیم و هم کاراکترهای حماسی منحصر به فردی. در این قسمت شخصیتهای منفی در حد همان تیپ باقی مانده و اصلا موفق نمیشوند ردپای سزار را پُر کنند.
در پایان چنین میشود گفت که فیلم Kingdom of the Planet of the Apes اثر متوسط سرگرمکنندهای است که حداقل یک ساعت آن اضافه است. فیلم در مقایسه با سه قسمت قبلی خود ضعفهای شدیدی دارد و مهمترین آنها عدم فیلمنامه، داستان و کاراکترهای خوب است. Kingdom of the Planet of the Apes صرفا از یک کانسپت تغذیه کرده که در مرحله اجرا موفق به پُر کردن حفرههای داستانی آن نشده است. Kingdom of the Planet of the Apes حتی در بحث پایبند بودن به سریهای قبل نیز عملکرد ضعیفی داشته و تنها ردپای سزار است که توانسته آن را قابل قبول کند.
source