فراستخواه در میزگرد خبرآنلاین، ارزیابی خود را در باره وفاق مطرح شده پس از انتخابات ۱۴۰۳ این گونه مطرح کرد: «من وفاق را از منظر بالانس قدرت می‌بینم، کشور دارای دو موجودیت entity است، حکومت و جامعه. حال بین این دو موجودیت، می‌خواهد تعادل قدرت به وجود بیاید، اگر این تعادل قدرت به سطحی برسد می‌توان از آن به consensus, و وفاق تعبیر کرد.

البته هدف اصلی آن است که با این وفاق، به رضایت عمومی، حق و حقوق، عدالت اجتماعی، و دیگر اهداف اصلی برسیم. واقعیت آن است که تعادل میان حکومت و جامعه از بین رفته و یک بی تعادلی فرساینده به ویژه برای جامعه و قدرت به وجود آمده است.»
او در ادامه به با تاکید به دو موجودیت جامعه و دولت، به عناصر اصلی قدرت در دولت به مفهوم state و جامعه پرداخت و قدرت دولت را شامل «ثروت شامل نفت، مالیات، صندوق ارزی و…، قوه قهریه، به رسمیت شناخته شدن در نظام بین الملل به عنوان دولت، مشروعیت، توان بوروکراتیک، قدرت روایت و بازنمایی و مهارت‌های حاکمیتی» دانست. او سپس به موجودیت جامعه با توانمندی‌هایش شامل قابلیت‌های انسانی شامل تحصیلکردگان در سطوح مختلف، قابلیت‌های جمعیتی، قابلیت‌های مالکیتی، قابلیت نهادی، قابلیت ارجاعی به هویت تاریخی، قابلیت‌های ذهنی و فنی، قابلیت‌های رسانه‌ای ارتباطی، اشاره کرد.
 فراستخواه با برشمردن قابلیت‌های قدرت در حوزه جامعه و دولت، نتیجه گرفت که «تعادل‌های سنتی میان حکومت دیگر جوابگو نیست. و وفاق می‌خواهد پاسخی به این نیاز بدهد که توافق تازه و مناسبات تازه‌ای را میان این دو تا موجودیت باید برقرار کرد. زیرا مناسبات قبلی حکومت و جامعه دیگر جوابگو نیست، و منتهی به تولید رضایت نه تنها نمی‌شود، بلکه برعکس، تنش و نارضایتی ایجاد می‌کند. »
هشدار فراستخواه، رحمانیان، و میرزایی درباره تهدیدهای وفاق / پیروزی، یعنی وفاق با 50 درصد شرکت نکرده در انتخابات / ضرورت تعمیق وفاق حول رضایت مردم
دکتر مسعود فراستخواه استاد برنامه‌ریزی توسعه در موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی وزارت علوم
فراستخواه در شرایط کنونی به چند سناریوی احتمالی پرداخت و بهترین سناریوی احتمالی را « شکل گیری بازتعادلی خلاق توسعه ای، در ایران» ذکر کرد و گفت: «بازتعادلی خلاق توسعه‌ای به این معناست که حکومت قدم‌های زیادی به سوی جامعه بردارد، و جامعه هم بتواند مناسباتش را با حکومت معنادار کرده و به حیات خود ادامه دهد. »
او فعالیت‌های کنشگران مرزی، تحت عنوان روزنه گشایی و… را تلاش‌هایی نامید تا بلکه میان دولت و جامعه تعادل تازه‌ای به وجود بیاید و وفاق تعبیری است از این تقلا و کوشش. او مهمترین تعبیر خودش در کنشگری مرزی را در شرایط کنونی آن دانست که «جامعه توانمند ایرانی به درون دولت و حاکمیت دارد چکه می‌کند، و ضمن توانمند سازی آن ، به نوعی وفاق پویا در مدار جدیدی دارد عمق می‌بخشد. از این منظر کنشگری مرزی مفهومی است که علاوه بر حوزه نخبگانی، به صورت بسیار گسترده‌ای در حوزه جامعه دارد دنبال می‌شود. »
فراستخواه با تاکید بر این که «پزشکیان مدام بر روی وفاق تاکید دارد و نباید اجازه بدهد که وفاق تبدیل به یک کلیشه شود» گفت: « به نظر من این خطر بزرگی برای آقای پزشکیان است که دارای یک گفتمان تهی شود. وفاق مطرح شده از سوی رئیس جمهور، در معرض این است که تبدیل به یک گفتمان تهی با دال‌های شناور بشود؛ به این معنا که در بالا کسانی وفاق کرده‌اند، و جامعه می‌گوید به ما چه ارتباطی دارد. مردم می‌گویند که حق و حقوق من چه می‌شود؟»
این استاد دانشگاه در ادامه به «نارضایتی‌های دیرین، و زخم‌های نشسته بر ذهن و روح جامعه» اشاره کرد و گفت: «نور وفاق باید با انتشار حق و عدالت، قادر باشد مرحمی بر این گونه از زخم ها باشد. حق و عدالت نباید به گفتمان تهی تبدیل شود. حق و عدالت باید توسط ملت، نخبگان اجتماعی تعریف شده تا از گفتمان تهی خارج شود، و به جای دال شناور، دارای دال مرکزی مشخصی باشد که make sense و تولید معنا بکند. و از این طریق برای جامعه یک نوع آرامش، امید و اطمینان ایجاد بکند که البته اتفاقاتی در حال وقوع است و امیدواریم عمیق و گسترده شود. »
او افزود: «در جامعه پردرد، وفاق معنادار در این گذرگاه بسیار پرمخاطره جهانی، تاریخی و ستیزه‌هایی که شما اشاره کردید و شکاف هایی که بنده اشاره کردم، بسیار حیاتی است.

source

توسط wisna.ir