فیلم Widow Clicquot با نام فارسی «بیوه کلیکو» براساس داستانی واقعی ساخته شده و به بخشی از زندگی بارب-نیکول پونساردین کلیکو در اواخر قرن ۱۸ میلادی می‌پردازد.

خانواده کلیکو تاکستانی در فرانسه داشتند و از این طریق تجارت می‌کردند. این فیلم به کارگردانی توماس نَپِر اولین بار در جشنواره تورنتو ۲۰۲۳ به نمایش درآمد و به تازگی هم اکران سینمایی داشت.

در اواخر قرن ۱۸ میلادی، باربارا کلیکو پس از فوت همسرش مدیریت کسب‌وکار شراب‌سازی او را به عهده می‌گیرد. او با موانع زیادی از جمله انتقادات و پیش‌داوری‌های اجتماعی مواجه می‌شود. با این حال، با اراده و هوش تجاری خود موفق می‌شود نه تنها کسب‌وکار را حفظ کند بلکه آن را به یکی از برندهای معتبر شامپاین در جهان تبدیل کند. او در این مسیر با شخصیت‌های مختلفی مانند لوئیس بونه و ادوارد ورل همکاری می‌کند و ماجرایی پرچالش را از سر می‌گذراند.

فیلم از ابتدا با ۲ روایت آغاز می‌شود. یکی خط زمانی اصلی که پس از مرگ فرانسوا کلیکو (صاحب تاکستان و تجارت) در جریان است و همگان عزادار فرانسوا هستند و حالا مادام کلیکو قصد دارد به جای شوهر فقیدش مدیریت امور را به دست بگیرد؛ دیگری خط زمانی مربوط به دوره‌ای است که فرانسوا کلیکو زنده بود. روایت اصلی از طریق همان خط زمان اولی انجام می‌شود ولی خط روایی دوم هم در تدوین به صورت تکّه تکّه در لابه‌لای روایت اصلی گنجانده شده است. فیلم در دقایق ابتدایی به سرعت از روایت اول به روایت دوم می‌پرد و همین ممکن است کمی بیننده را در ابتدا گیج کند اما این موضوع به سادگی در ادامه حل می‌شود چرا که کارگردان به درستی در خط روایی دوم (گذشته) از پیراهن و لباس‌های سفید در تن مادام کلیکو استفاده کرده و  در خط روایی اصلی مادام کلیکو لباس سیاه (برای عزاداری) به تن دارد. بنابراین در ادامه فیلم بیننده هرگاه مادام کلیکو را با لباس سفیدرنگ ببیند، که معمولا فرانسوا هم کنارش است، متوجه خط روایی فرعی می‌شود. از این نوع تدوین در فیلم‌های متعددی استفاده می‌شود و در بسیاری از مواقع نتیجه به مراتب بهتری از پیرنگ خطی دارد چرا که با یک روایت خطی و ساده طرف نیستیم و بیننده مدام به چالش کشیده می‌شود. در اینجا هم چنین تدوینی باعث ایجاد سوالاتی در ذهن مخاطب می‌شود و او را کمی نسبت به مرگ فرانسوا کنجکاو می‌کند که البته همه این موارد در نهایت به هدر می‌رود چرا که نه زندگی و نه مرگ فرانسوا هیچ پرداخت مناسبی ندارد و اساسا شخصیت پردازی او شکل نگرفته است.

نقد و بررسی فیلم Widow Clicquot - گیمفا
تصویری از سکانس پایانی فیلم «بیوه کلیکو» | سینماتوگرافی فیلم جذاب است.

واضحا فیلمساز در این فیلم نتوانسته به اهدافش دست پیدا کند. در خط روایی اصلی سعی می‌شود شخصیت باربارا کلیکو –که اکنون بیوه شده است- و چالش‌های برسر او به نمایش در بیاید. او سعی دارد به یاد شوهرش این تجارت و سنّت خانوادگی را ادامه دهد ولی پدرشوهرش مخالف این امر است چرا که مدت‌هاست که این تجارت خانوادگی به ضرر مالی تبدیل شده است. کلیکو در این مسیر علاوه بر این مشکلات با دو مشکل عمده دیگر هم طرف است. یکی قوانین ناپلئونی که وضع شده و دست و پای او را برای تجارت به بسیاری از نواحی بسته و دیگری جنسیت و زن بودن او است که در آن روزگار موجب پس زدن او به عنوان مدیر می‌شود. همچنین طبق متنی که در پایان فیلم نوشته می‌شود سبک او به سبکی بدیع و خاص در شراب‌گیری ایجاد می‌شود که هنوز که هنوز است عده‌ای از آن روش بهره می‌گیرند.

از آنجایی که احتمالا اکثرا آشنایی لازم با خانواده کلیکو و تجارت آنها را نداشتند؛ لازم بود که این موارد در نقد و بررسی گفته شود. چنین مواردی در فیلم هم گفته شده است. اما در سینما گفتن کافی نیست؛ حتی نمایش دادن هم کفایت نمی‌کند؛ در سینما و یک فیلم سینمایی تمام این موارد باید ساخته و پرداخته شوند و به گونه‌ای مقابل چشم مخاطب قرار بگیرند که بیننده آن را با جسم و روحش بپذیرد. اما در فیلم «بیوه کلیکو» به هیچ وجه خبری از این پرداخت مناسب نیست و شرایط به قدری ضعیف پیش می‌رود که فیلمساز مجبور می‌شود در انتهای فیلم دست به دامن شعار‌های زرد و بسیار تبلیغاتی و غیر سینمایی شود تا نامی برای خودش و فیلمش در جشنواره‌ها (تورنتو) باز کند چرا که خودش می‌داند فیلمش کیفیت لازم برای مطرح شدن را ندارد و فقط به همین طریق است که شاید تیرش به هدف بگیرد!

نقد و بررسی فیلم Widow Clicquot - گیمفا
تصویری از فیلم «بیوه کلیکو» | علیرغم پتانسیل داستانی که وجود داشت، این فرصت‌ها توسط سازندگان هدر می‌رود!

برای اینکه به عوامل شکست فیلم بپردازیم کافی است که به شخصیت پردازی‌های فیلم نگاهی بیندازیم. پیش‌تر درباره شخصیت پردازی فرانسوا کلیکو صحبت کردم که به دلیل نوع تدوین، ران تایم نامترمرکزی که مقابل دوربین قرار دارد و فیلمنامه ضعیف به هیچ وجه پرداخت مناسبی ندارد و با سکانس‌های پایانی می‌توانیم حتی او را شخصیتی «اگزوتیک» خطاب کنیم! چرا که ما نه چیزی از عشق او می‌فهمیم، نه چیزی از مدیریت و تجارت کردن او در فیلم می‌بینیم و بدتر از آن معلوم نیست به چه دلیلی انقدر پرخاشگر و افسرده می‌شود که در نهایت به آن شکل می‌میرد!

بقیه کاراکتر‌های مکمل فیلم هم به هیچ وجه به شخصیت تبدیل نمی‌شوند. از پدر فرانسوا گرفته که فقط در نقش یک پیرمرد غرغروی شیک پوش ظاهر می‌شود که هر ازچندگاهی مثل یک نوار کاست یک سری حرف تکراری راجع به فروش تاکستان مطرح می‌کند تا لوئی که دستِ راستِ فرانسوا در تجارت بوده و در ادامه وارد رابطه‌ای با بارب-نیکول کلیکو می‌شود. حتی فرزند فرانسوا و بارب نیکول هم هیچ حسی در مخاطب ایجاد نمی‌کند و یک کاراکتر اضافه و بیهوده محسوب می‌شود.

اما کاراکتر اصلی (بارب-نیکول کلیکو) از آنجایی که تقریبا تمام ران تایم فیلم در مقابل دوربین قرار دارد کمی با بیننده ارتباط می‌سازد. البته این ارتباط نصفه و نیمه هم با پایان بندی شعارزده و خارج از سینمای فیلم تقریبا نابود می‌شود! اما اگر منصف باشیم باید بگوییم که نقش آفرینی هیلی بَنِت ۳۶ ساله در این فیلم قابل قبول و نسبتا خوب است. او توانسته چهره‌ای معصوم از یک زن به تصویر بکشد که در آن دوران شوهرش را از دست داده و با وجود تمامی فشار‌ها (که بیشترش در فیلم ساخته نمی‌شوند و صرفا در کلام می‌آیند) مدیریت تجارت را برعهده می‌گیرد و آن را به موفقیت می‌رساند.

از این موارد که بگذریم؛ هیچ چیزی از تاکستان، انگور، شراب و این تجارت در طول فیلم ساخته نمی‌شود. واضح هم هست. زیرا در فیلمنامه هیچ کنش درستی بین کاراکتر‌ها و این اوبژه‌ها وجود ندارد و بنابراین تمام این موارد صرفا در پسِ داستان جا می‌مانند و هیچ ارتباطی با مخاطب نمی‌سازند. فیلم به مدت ۹۰ دقیقه قرار است به همین موارد بپردازد. به اینکه چگونه مادام کلیکو توانست این تجارت را از بحرانی در آستانه فروپاشی، به یک موفقیت ماندگار تبدیل کند. اما به طرز عجیبی ما هیچ صحنه‌ای از تلاش‌های مادام کلیکو و کارگران به منظور دست پیدا کردن به چنین نتیجه‌ای نمی‌بینیم و در عوض فیلمساز وقت بیننده و فیلم را با صحنه‌های معاشقه بین مادام کلیکو و لوئی یا بین مادام کلیکو و فرانسوا (در صحنه‌های مربوط به گذشته) هدر می‌دهد و بیننده را پس می‌زند!

ریتم فیلم کند است. تند و یا کند بودن ریتم فیلم، باعث سرگرمی و یا خستگی مخاطب نمی‌شود بلکه این پرداخت شخصیت‌ها، داستان و موارد دیگر است که بیننده را در دنیای فیلم غرق و یا او را پس می‌زند. این فیلم، در اکثر زمینه‌های روایی شکست خورده و طبیعی است که حوصله بیننده سر برود. چرا که با اثری راکد طرف است که کوچک‌ترین هیجانی ایجاد نمی‌کند و کاراکتر‌هایش هم برای او نامأنوس هستند.

نقد و بررسی فیلم Widow Clicquot - گیمفا
تصویری از فیلم «بیوه کلیکو» | شخصیت‌های مکمل فیلم فاقد شخصیت پردازی هستند و شیمی بین آنها و مادام کلیکو ساخته نمی‌شود.

البته فیلم از نظر بصری عملکرد خوبی داشته است. با اینکه اکثر صحنه‌ها داخلی هستند و ما چیز خاصی از فضای بیرون نمی‌بینیم اما همان طراحی صحنه و لباس به شکل خوبی انجام شده‌اند و مطابق با اوایل سده نوزدهمِ فرانسه هستند. همچنین نورپردازی در طول فیلم قابل توجه است و معمولا صحنه‌های فلش‌بک روشنایی بیشتری دارند و خط زمانی اصلی فضایی گرفته دارد.

اما به نکته آخر و پایان بندی شعارزده فیلم می‌پردازم که چندباری در طول متن به آن اشاره کردم. در سکانس آخر، مادام کلیکو به دلیل دور زدن یکی از قوانین ناپلئونی وضع شده در سال ۱۸۰۴ به دادگاه احضار شده و به دلیل مدیریت او (یک زن) در دادگاه به چالش کشیده می‌شود. در طول فیلم بار‌ها کاراکتر‌ها (از جمله مادام کلیکو) از ناپلئون به عنوان یک شخصیت منفور یاد می‌کنند که چنین چیزی با توجه به انگلیسی زبان بودن فیلم چندان جای تعجب ندارد. فیلم در پایان می‌خواهد مادام کلیکو را به عنوان زنی شجاع و ماندگار ثبت کند که علیرغم تمام فشار‌ها و سختی‌های آن زمان، توانسته به عنوان یک زن با ناملایمتی‌های روزگارش بجنگد و پیروز شود. اینکه فیلمی بخواهد چنین چیزی را ارائه دهد به هیچ وجه اتفاق بدی نیست. چرا که بر کسی پوشیده نیست در سده‌های گذشته بسیاری از حقوق زنان در جوامع مختلف پایمال می‌شده. اما نکته‌ای که من از آن به عنوان پایانی شعارزده و بد یاد می‌کنم پرداختن به این موضوع نیست. انتقاد من لاف زدن به جای پرداختن به این موضوع است که در اکثر فیلم‌های سینمایی این سال‌ها که درباره حقوق زنان ساخته می‌شوند شاهد آن هستیم. در کجای فیلم ما به شکلی سینمایی رنج کشیدن این زن از محدودیت‌های حاضر در آن جامعه را دیدیم؟! در کجای فیلم ما دیدیم که او به رغم زن بودنش هدایت اوضاع را برعهده بگیرد و به یک مدیر خوب تبدیل می‌شود؟! آیا غیر از این است که ما فقط مادام کلیکو را در طول فیلم در حال معاشقه با فرانسوا و لوئی دیدیم و یا در اتاق دیدیم که حسابدار و بقیه مشاغل را صدا زد و اوضاع را از آنها پرسید؟! فیلم «بیوه کلیکو» صرفا ادای حقوق زنان در می‌آورد چرا که هیچ چیزی را نمی‌تواند نمایش دهد و هر چه می‌گوید در لفظ است. در پایان هم مادام کلیکو ادعای افتخار کردن به زن بودن خودش را مطرح می‌کند و بدون اینکه حکم قاضی را بشنویم فیلم به پایان می‌رسد!

نقد و بررسی فیلم Widow Clicquot - گیمفا
تصویری از سکانس پایانی فیلم «بیوه کلیکو» | سکانسی که شعاری می‌شود و از فیلم بیرون می‌زند!

در پایان باید گفت فیلم «بیوه کلیکو» فیلمی است که در کارگردانی و خصوصا در فیلمنامه ضعیف است. تماشای این فیلمِ راکد تا پایان، کار ساده‌ای نیست چرا که شما نه چندان با شخصیتی ارتباط می‌گیرید و نه داستان کوچک‌ترین هیجانی را به شما منتقل می‌کند. سینماتوگرافی فیلم یکی از تنها نکات قابل قبول فیلم است. بقیه موارد همگی به شکست می‌انجامند و دست و پا زدن‌های پایانی فیلم برای متوسل شدن به فمینیسم و حقوق زنان (به شکلی شعاری و ظاهری) تنها باعث بیشتر غرق شدن این اثر می‌شود و Widow Clicquot به یکی از هزاران فیلم‌های تولیدی سالانه تبدیل می‌شود که پس از مدتی کسی حتی از وجود این فیلم هم آگاه نمی‌شود!

علی عبداللهی

source

توسط wisna.ir