مسائلی که باید از طریق برنامه‌ریزی حل شود شامل سیاست خارجی و رفع تحریم‌ها، ناترازی ارزی و انرژی، جلب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی، رشد اقتصادی پایدار و کاهش تورم، تغییر روند چالش‌های محیط زیست، آب، پسماند، آلودگی هوا، گرد و غبار، فرونشست زمین آسیب‌های اجتماعی، مهاجرت نخبگان، فقر و نابرابری، حذف رانت‌ها، اصلاح نظام اداری و… است.

برنامه‌ریزی در ایران نیازمند شرایط خاصی است، زیرا مسائل و مشکلات به ‌شدت در هم تنیده هستند. این گونه نیست که یک مساله را بتوان به تنهایی حل کرد. در واقع بیش از حل این مساله و آن مساله، نیازمند تغییر رویکردهایی هستیم که ما را به مرحله برنامه‌ریزی نزدیک کند. ا

ول از همه انسجام و اتحاد حکومت برای تعیین اهداف و پذیرش علم و نظر کارشناسی جهت رسیدن به آن اهداف است. این شرط بسیار مهم است. از بالاترین مقام تا روسای قوا و نیروهای اطلاعاتی و نظامی و مجلس و نهادهای اقتصادی دولتی و حکومتی، رسانه‌های رسمی و نهادهایی مثل نماز جمعه و سایر نهادهایی که به نحوی مرتبط با حکومت و‌ متاثر از امتیازات آن هستند باید از سیاست‌های رسمی و مورد توافق که معطوف به تحقق اهداف تعیین شده است، حمایت کنند.

البته نهادهای رسمی و مدنی و رسانه‌ای که وظایف نظارتی دارند باید آزادی عمل قانونی داشته باشند ولی نهادهایی که به هر نحوی مستقیم یا غیرمستقیم از منابع مالی حکومت تامین می‌شوند یا متکی به حمایت‌های سیاسی و قدرت هستند، نه‌تنها حق مخالفت با سیاست‌ها را ندارند بلکه باید حمایت کنند.

قرار نیست مثل دور دوم روحانی باشد. اینکه گمان کنند هر کس می‌تواند از زیر بار مسوولیت خارج شود و در مخالفت با سیاست‌ها پُز دفاع از مردم و جامعه را بگیرد و در عین حال بهره‌مند از منابع مالی و سیاسی حکومتی باشد، بی‌معناست. نمی‌شود که افراد وابسته به ساختار اعتراضات موتوری از نماز جمعه و علیه رفع فیلترینگ راه بیندازند ولی طرفداران رفع فیلترینگ مجاز به هیچ اعتراض عملی نباشند یا هر گاه خواستند در مرکز شهر جمع شوند و اعتراض کنند ولی دیگران چنین حقی را نداشته باشند. هنوز هم برای مخالفان فیلترینگ امکان اعتراض علنی فراهم نشده است.
این شرط همان ایده وفاق درون ساختاری است. زمان برای رسیدن به آن وجود ندارد. باید به سرعت در بالاترین سطوح درباره این مساله توافق شود. اینکه بروید با سطوح پایین گفت‌وگو کرده و بخواهید مسائل خود را حل کنید هیچ نتیجه‌ای ندارد. این اراده‌ای است که باید در ادامه انتخابات ۱۴۰۳ و به سرعت محقق می‌شد.

تا حالا هم بسیار دیر شده است. تا حالا توان و وقت اصلی دولت صرف اموری چون استعلام نیروها، مساله حجاب، فیلترینگ، قیمت‌گذاری و ترس از مخالفت تندروها و… شده است و روند امور نشان می‌دهد که این مشکلات بیشتر شده که کمتر نشده است. شرط دوم وفاق با جامعه است. اگر مردم به حکومت و دولت اعتماد کافی نداشته باشند نه در سطح نظری و‌ نه در سطح عملی با سیاست‌های آن همراهی نخواهند کرد.

چرا باید اعتماد مردم را جلب کرد و چگونه جلب خواهد شد؟ اگر مردم اعتماد نداشته باشند همه سیاست‌های اصلاحی را به گونه‌ای متفاوت از حکومت و دولت تعبیر و تفسیر خواهند کرد. هر چه هم دولت قسم بخورد که به پیر به پیغمبر دنبال بهبود است، دلیلی ندارد که مردم گوش کنند. مردم بر اساس عملکردها و نه ادعاها داوری می‌کنند آن هم به صورت گام به گام. مسائل مربوط به پوشش زنان و فیلترینگ و تحول در رسانه رسمی و مساله گزینش‌ها مشمول موضوعات اصلی برای برنامه‌ریزی نمی‌شوند.

انجام اینها مقدمه‌ای برای اعتمادسازی و ایجاد شرایط مناسب برای برنامه‌ریزی است. دولت و آقای پزشکیان نمی‌توانند زمان و توان محدود خود را صرف حل این موارد کنند. چون دیگر فرصتی برای کارهای اساسی‌تر نخواهند داشت. کارهایی که در ادامه خواهم گفت. بنابراین ایجاد وفاق با مردم پیش‌شرط دوم برای برنامه‌ریزی است. شرط سوم التزام به منطق سیاستگذاری و علم و تجربه بشری و تفاهم و توافق کارشناسان است. قرار نیست بر اساس توهمات و اوهام برخی افراد فاقد صلاحیت برنامه‌ریزی شود.

عباس عبدی – اعتماد
 

source

توسط wisna.ir