یکی از مضامین اصلی و قابل تأمل در زندگی، فقدان عزیزان و تأثیر روند سوگواری بر انسان است. مواجهه با احساسات حل‌ نشده‌ و پیمایش پیچیدگی‌های اندوه نیز وضعیت را برای بازمانده دشوارتر می‌کند. از پیامدهای از دست‌دادن عزیزان، افسردگی است؛ بدین صورت که فرد احساس غم، ناامیدی و نقصان انگیزه می‎کند. این ضایعه از طریق تجربیات حاصل از قدرت شفابخش خوداندیشی، ارتباط انسانی و روابط معناداری که در فضای خانواده و دوستانه شکل می‌گیرد، رفته‌رفته تسلی می‌یابد. اینها کمک می‌کنند تا او در مبارزات درونی خود پیش رفته و با ترس حاصل از دست‌دادن عزیزش روبرو شود تا در نتیجه، شفای روحی و رشد شخصی حاصل شود. به همین بهانه به سراغ یکی از آثار درخشان امسال یعنی A Real Pain محصول سال ۲۰۲۴ رفتیم تا آن‌ را به ورطه‌ی نقد بکشانیم. A Real Pain فیلمی است که حرف‌ برای گفتن دارد و با توجه به اینکه اولین تجربه‌ی جدی «جسی آیزنبرگ» در مقام نویسنده و کارگردان محسوب می‌شود، این اثر می‌تواند مسیر زندگی هنری او را دچار تغییر و تحول کند.

داستان A Real Pain ساده و بدون پیچیدگی است. در قلب روایت، شخصیت اصلی، «دیو» که با تم آسیب‌پذیری خام توسط “جسی آیزنبرگ” نقش‌آفرینی شده است، قرار دارد. او که فردی نسبتاً گوشه‌گیر و درون‌گراست با غم از دست دادن مادربزرگش دست و پنجه نرم می‌کند. “دیو” که همواره سعی داشته با زندگی خانوادگی‌اش در لهستان که محل زندگی مادربزرگش بوده بیشتر آشنایی پیدا کند، نهایتاً تصمیم می‌گیرد سفری را برای کشف ریشه‌ها و بازیابی ارتباط با تاریخچه خانواده‌ و دوران اسارت مادربزرگ خود که بازمانده‌ی اردوگاه‌های یهودی نشین نازی در دوران جنگ جهانی بوده است، آغاز نماید.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا

“دیو” تنها نیست، زیرا پسرعموی عجیب و غریبش، “بنجی”، را با خود همراه می‌کند. «دیو» و «بنجی» پسرعموهای نامتجانسی هستند که همدیگر را دوست دارند، اما نه در حدی که مثلاً همدیگر را برای چند روز بتوانند تحمل کنند. آنها تصمیم می‌گیرند با شرکت در یک «تور گروهی هولوکاست» در لهستان، افق دید خود را گسترش دهند، سفری که به بهانه احترام به مادربزرگ فقیدشان که چند ماه قبل فوت کرده، توسط «دیو» تدارک دیده شده است، تا هم از محل زندگی او بازدید کنند و هم «بنجی» که مدتی است بابت این سوگ حال و روز خوشی ندارد، سرحال بیاید. با این توضیح که «بنجی» مدت زیادی را در خانه‌ی مادربزرگش ساکن بوده و کنار آمدن با این فقدان برای او طبعاً قدری دشوارتر است.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا

به هر طریق این تور، آشنایی با زندگی یهودیان را در طول قرن گذشته، با تمرکز بر فاجعه تاریخی جنگ جهانی دوم و اردوگاه‌های یهودی کار اجباری آلمان نازی در لهستان، به‌عنوان هدف دنبال می‌کند. «دیو» و «بنجی» همچنین قصد دارند خانه‌ای را پیدا کنند که مادربزرگشان در آن زندگی کرده است. وقتی دو پسرعمو به لهستان سفر می‌کنند، باید با پیچیدگی‌های یک کشور خارجی کنار بیایند و در عین حال تاریخ مشترک خانواده‌شان را در آغوش بگیرند.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا
بنجی: «ما همیشه می‌خواستیم ببینیم[مادربزرگمون] اهل کجاست، و توی چه خونه‌ای بزرگ شده، راستش من از زمان فوتش حال و روز جالبی ندارم. اون عزیزترین آدم زندگیم بود. جیمز(تور لیدر): می‌دونی چیه؟ خوبه که یادآوری کنیم. یجورایی واسه همین اینجا جمع شدیم. این تور مسلماً راجع به درده. درد، عذاب و فقدان چیزاییه که نمیشه ازشون فرار کرد. بنظرم این تور می‌تونه یه بزرگداشتی هم باشه برای مردم فوق‌العاده مقاوم.»

A Real Pain از طریق زنجیره‌ای از کاراکترها روایت می‌شود که در عین حال که همسفر یکدیگرند، اهداف متنوعی را دنبال می‌کنند و هر کدام با بحران‌های منحصربه‌فرد خود درگیر هستند. معماری روایی فیلم با وجود سادگی، درگیرکننده است و خطی را ارائه می‌دهد که بینندگان را ملزم به کنار هم قرار دادن عناصر ناپیوسته می‌کند. «آیزنبرگ» از داستان‌سرایی‌های مربوط به گذشته در بطن فیلم برای خلق تابلویی غنی از تجربه‌ها استفاده می‌کند. این داستان‌ها از تراژدی‌های شخصی دلخراش گرفته تا برداشت‌های طنزآمیز از سرخوردگی‌های روزمره را دربر می‌گیرد.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا
بنجی: «دیو! شرمنده که بهت گفتم قبلنا پخمه بودی.» دیو: «عیب نداره. من شرمندم که قبلنا وقتی بیرون می‌رفتیم، وسطاش خوابم می‌برد.» بنجی: «بیخیال! تو برعکس من هم سر کار می‌رفتی، هم زن داشتی و کل روز بیدار بودی داداش. همون حضورت برام قوت قلب بود.»

به اعتقاد نگارنده، نوشتار «جسی آیزنبرگ» روایتی شبه اتوبیوگرافیک ایجاد می‌کند که مشخص است از تجربیات شخصی خود او الهام گرفته شده است و برداشتی اصیل و قابل‌لمس از غم، ارتباط و جستجوی حس تعلق را به بینندگان ارائه می‌دهد. کسی چه می‌داند شاید «آیزنبرگ» سال‌ها در پی این بوده که فیلمنامه‌ی اینچنین هوشمندانه، مشاهده‌ای و روانشناختی که نوشته است را به روی پرده بیاورد. او که کارگردان هم هست و در فیلم بازی نیز می‌کند، نشان می‌دهد که فراتر از بازی کردن نقش همیشگی یک نابغه‌ با موهای فرفری در فیلم‌هایی که ظاهر می‌شود، استعدادهای یک مؤلف را نیز داراست و باید بگویم فیلمش ارزش دیدن دارد. داستان با دقت و توجه به واکنش شخصیت‌ها روایت می‌شود و فیلم خیلی نزدیک به یک نمایشنامه صحنه‌ای است با یک پس‌زمینه در پشت صحنه که انگار تصاویر ثابت و متحرک از مکان‌هایی که کاراکترها بازدید می‌کنند، بر روی آن نمایش داده می‌شود. می‌توان گفت که کل فیلمنامه برای تولید در یک تئاتر مناسب است که این اتفاق میمونی است و حکایت از پرمغز بودن محتوای آن دارد.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا
بنجی: «یه جای کار می‌لنگه! اینجا حکم شاهزاده‌هارو داریم! ناسلامتی هشتاد سال پیش مثل احشام تَه این قطارا بارمون زدن!» مارشا(همسفر تور): «فکر نکنم کسی از ما بخواد این حرفارو بشنوه چون ناراحت‌کنندس.» جیمز: «به نکته‌ی ظریفی اشاره کردی. هتل‌های لوکس و غذاهای اعیونی باعث می‌شه یاد مصیبت‌های خانواده در گذشته بیفتید و احساسات مبهمی مثل ملالت، ناسازگاری و گناه بوجود بیاد.»

A Real Pain فیلمی جذاب و از نظر احساسی طنین‌انداز است که به طرز ماهرانه‌ای طنز و اندوه را متعادل می‌کند. بیراه نیست اگر بگویم مهم‌ترین نقطه قوت فیلم، توانایی آن در به‌هم‌آمیختن مؤثر لحظات خنده و تأملات عمیق است. طنز در A Real Pain هوشمندانه و به‌موقع است و بدون تضعیف اهمیت مضامین سنگین‌تر، تسکینی برای آنها فراهم می‌کند. این تعادل به «آیزنبرگ» اجازه می‌دهد تا تصویری غنی و چندوجهی از تجربه انسانی ایجاد کند که بینندگان را به خنده، گریه و تأمل در روابط و تجربیات شخصی خود دعوت نماید.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا
بنجی: «اصلاً ما نباید واسه قطار لهستان پول بدیم!» دیو: «همش دوازده دلاره که!» بنجی: «نقل همون پول دادنس، ناسلامتی کشور خودمونه!» دیو: «نه نیست، کشورمون بود تا اینکه مارو بیرون کردن چون بنظرشون آدمای بیخودی بودیم!»

حقیقت سفر «دیو» و «بنجی» جنبه‌ای از خودشناسی است که آنها را به این سمت سوق می‌دهد که با تأثیر ماندگار میراث خود و اهمیت حفظ ریشه‌های فرهنگی روبرو شوند. این مضمون جهت و پیام را به داستان اضافه می‌کند که قدرت تاریخ و ارتباطات شخصی را در شکل‌دهی هویت‌های فردی نشان می‌دهد.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا

A Real Pain مجموعه‌ای از اجراهای جذاب را از بازیگران با استعداد خود به نمایش می‌گذارد، که غنا و اصالت را به شخصیت‌هایشان می‌بخشند. موفقیت فیلم در به تصویر کشیدن سفرهای عاطفی پیچیده را می‌توان تا حد زیادی به اجراهای برجسته بازیگران اصلی آن، «جسی آیزنبرگ» و «کیران کالکین» نسبت داد. «دیو»، با بازی «آیزنبرگ»، فردی منظم، قائل به قوانین، فاقد کاریزما و کسل‌کننده است و خودش هم اینها را می‌داند. اجرای «جسی آیزنبرگ» در نقش «دیو» انصافاً قوی و گیرا است، او سفر معنوی شخصیت خود را با وسواس و دقت‌نظر خاصی ترسیم می‌کند و مردی که دچار کمبود توجه و اعتمادبه‌نفس است را به‌خوبی نمایش می‌دهد. بازی ظریف و باورپذیر او به طور مؤثر مبارزات درونی و رشد کاراکتر را در طول فیلم به تصویر می‌کشد و «دیو» را به شخصیتی قابل‌همدلی تبدیل می‌کند.

از طرفی، بازی «کیران کالکین» در نقش «بنجی» واقعاً مسحورکننده است. «بنجی»، با بازی «کالکین»، جوانی روی مخ است که ماری‌جوانا می‌کشد، همه چیز را زیر سؤال می‌برد و قدری انسان‌گریز و ضداجتماعی نیز است. «کالکین» شخصیتی با ترکیب جذاب از آسیب‌پذیری و غیرعادی بودن را به قلب روایت القا می‌کند و او را به حضوری محوری و غیرقابل‌پیش‌بینی روی پرده تبدیل می‌کند. «کیران کالکین» در نقش خود مثل یک سوپراستار می‌درخشد، بازی او هم دوست‌داشتنی است و هم تأثیرگذاری دامنه‌ی چشمگیر مهارت بازیگری او را به نمایش می‌گذارد که در نتیجه‌ تحسین منتقدان (جایزه گلدن گلوب و نامزدی اسکار نقش مکمل) را که بحق شایسته آن نیز هست، برایش به ارمغان اورده است. توانایی او در متعادل کردن لحظات با عمق احساسی، بافت بیشتری به کاوش فیلم در غم و پویایی داستان آن اضافه می‌کند. شیمی بین «آیزنبرگ» و «کالکین» یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت فیلم است که طنین احساسی رابطه روی پرده آنها را بیشتر ارتقا می‌بخشد و به تجربیات مشترک و رشد شخصی کاراکترهایشان روح بیشتری می‌دمد. اجراهای آنها به رابطه پیچیده‌ی بین «دیو» و «بنجی» برجستگی و گستره‌ی احساسی می‌بخشد. حضور “بنجی” لایه‌ای از طنز و غافلگیری را به داستان اضافه می‌کند، او با جلب توجه و توانایی ارتباط‌گیری سریع در جمع‌ها و رفتارهای بعضاً نابالغانه و غیرقابل تحمل خود طبیعت گوشه‌گیرتر «دیو» را به چالش می‌کشد و او را وادار می‌کند تا با احساسات و افکار سرکوب‌شده‌اش روبرو شود و لاجرم به منصه ظهور و بروز بکشاند.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا
دیو: «بنجی همیشه بالا و پایین داشته. با مردم خوب ارتباط می‌گیره اما خیلی حساسه. کافیه یه حرف که باب میلش نباشه رو بزنی و انگار یه چیزی از وجودش تغییر می‌کنه.» مارشا: «معلومه درد می‌کشه.» دیو: «آره ولی مگه همه درد نمی‌کشن؟ یه نگاه بنداز که چه بلایی اینجا سر خانواده‌هامون اومده!» مارک(همسفر تور): «تو که بنظر اوکی میای.» دیو: «نیستم! بخاطر وسواسم قرصی‌ام. صبح سرکارم تا شب. آخر شب هم فقط به فردا فکر می‌کنم. چون می‌دونم دردم عادیه و درست نیست روی دوش بقیه بندازمش. گاهی وقتا خیلی از دستش کلافم، هم دوسش دارم و هم می‌خوام سر به تنش نباشه. هم می‌خوام مثل اون باشم و هم کنارش حس احمقا رو دارم؛ چون اون خیلی خفنه و هیچی به چپش نیست. از طرفی هم در عجبم که چطور همچین آدمی از نسل یک بازماندس؟ می‌خوام ازش بپرسم ولی نمی‌تونم، که چطور می‌شه نوه‌ی کسی که با هزار معجزه زنده مونده، با یه قوطی قرص خواب‌آور اوردوز کنه؟! وقتی تصورش می‌کنم که بیهوش روی مبل یه زیرزمین نمور افتاده، در حالیکه من در نیویورک پیش همسر زیبا و بچم بودم، آتیش می‌گیرم!»

«A Real Pain» صرفاً به اجراهای بازیگران اصلی خود متکی نیست؛ بلکه با مجموعه‌ای با دقت انتخاب‌شده از شخصیت‌های فرعی غنی شده است که لایه‌هایی به روایت اضافه می‌کنند. راهنمای تور آنها جوانی بریتانیایی به نام «جیمز» است. او در واقع همانند «دیو» اعتمادبه‌نفس متزلزلی دارد.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا
بنجی: «می‌دونی چیه جیمز، این تور محشره! جدی می‌گم. اما خب اطلاعات آماری مداومی که می‌دی فضا رو سرد و بی‌روح کرده. بیخیال عددها شو باشه؟! چون داریم راجع به آدمای واقعی حرف می‌زنیم اینجا؛ چهار تیکه سنگ نیستن که زیر خاک دفن شده باشن!»

افراد دیگری نیز در این سفر هستند. «آیزنبرگ» از گروه تور به عنوان یک ریزنمونه از تجربیات متنوع انسانی استفاده می‌کند. این شخصیت‌ها، از یک زن تازه مطلقه (مارشا، با بازی جنیفر گری) تا یک بازمانده نسل‌کشی رواندا که به یهودیت گرویده است (الوژ، با بازی کورت اگیوان)، پس‌زمینه‌ای از دیدگاه‌های متنوع در مورد تاریخ، فقدان و هویت را ارائه می‌دهند. حضور آنها به فیلم اجازه می‌دهد تا مضامین گسترده‌تری فراتر از پویایی کانونی پسرعموها را بررسی کند. شاید هم آنها به عنوان یک تابلوی صدا برای درگیری‌های درونی «دیو» و «بنجی» عمل می‌کنند که به هر ترتیب واکنش‌ها و اظهار نظراتشان بر وزنه‌ی منطق روایی اضافه می‌کند.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا

زوج مسن‌تر در گروه (دایان و مارک، با بازی لیزا سادوی و دنیل اُرِسکِس) تضادی با پسرعموها ارائه می‌دهند و صورتی منطقی‌تر و قدری رقیق‌تر از نظر تلاطم هیجانات برای برخورد با وقایع را نشان می‌دهند. تصویرسازی «ویل شارپ» از «جیمز»، راهنمای تور، خصوصاً قابل توجه است. او صرفاً در کسوت یک راوی اطلاعات تاریخی نیست؛ او به شرکت‌کننده‌ای فعال در این داستان تبدیل می‌شود. تبدیل تدریجی او از یک راهنمای حرفه‌ای و تا حدودی بی‌تفاوت، به فردی که واقعاً تحت‌تأثیر تجربیات جاری خود قرار گرفته است، مضمون ارتباط انسانی فیلم را گویاتر می‌کند. «جیمز» به عنوان یک نقطه تقابل مؤثر در برابر رفتارهای اغلب ساختارشکن «بنجی» نیز عمل می‌کند.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا
جیمز: «بنجی! اون روز حرفایی که راجع به تعامل با فرهنگ و مردم لهستان بهم گفتی رو اولش در مقابلش مقاومت کردم، ولی حرفات الان دیگه از سرم بیرون نمی‌ره. تو واقعاً چیزی رو در درونم بیدار کردی. تو آدم رو راستی هستی، این چیز کمیابیه، از این بابت ممنونم ازت!»

شخصیت‌های فرعی نقش مهمی در تضریب کاوش فیلم در موضوعات مورد هدفش دارند. آنها بافت، تضاد و تبیین روایی را چند برابر می‌کنند. اگرچه این کاراکترها ممکن است به طور گسترده توسعه نیافته باشند، اما حضور آنها به اصالت کلی فیلم کمک می‌کند و به روایت اجازه می‌دهد تا به عنوان یک تعامل واقعی با عقاید مختلف معرفی شود. علاوه بر این، آنها ماهیت عمومی احساسات تجربه‌ شده توسط دو شخصیت اصلی را نشان می‌دهند.

فیلم‌برداری و موسیقی متن به طور هماهنگ برای ایجاد تجربه‌ای غوطه‌ورکننده برای بیننده کار می‌کنند. A Real Pain به لطف تلاش‌های فیلم‌بردار، «میخال دیمک» که خود اصالتاً لهستانی است و از این نظر نسبت به اتمسفر فیلم‌برداری تسلط بالایی دارد و تیم جلوه‌های بصری، تجربه‌ای بصری جذاب و فضاساز ارائه می‌دهد. زیبایی‌شناسی جذاب فیلم به بررسی مضامین و فهوای احساسی آن کمک می‌کند و تجربه‌ای به‌یادماندنی را برای مخاطبان ایجاد می‌کند.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا

مناظر زیبای لهستان با دقت به جزئیات ثبت شده‌اند و غنای بصری را به روایت اضافه می‌کنند تا وزنه‌ی اثرگذاری آن را ارتقا دهند. درخدمت فیلم بودن فیلمبرداری ماهرانه‌ی «دیمک» وایدشات‌های چشم‌نواز و فضای وهم‌آور اردوگاه‌ها را قابل هضم می‌کند. استفاده از نورپردازی تا حد امکان طبیعی و ترکیب‌بندی مطمئن، حال و هوای فیلم را هویت‌دار می‌کند و حس ناآرامی و تنشی را ایجاد می‌کند که زیربنای روایت است.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا

زبان بصری فیلم با موفقیت‌ توانسته تا کشمکش شخصیت‌هایش را نشان دهد. موسیقی متن نیز به کمک این امر آمده و به‌خوبی مکمل تغییرات لحن فیلم است و به طور یکپارچه بین لحظات مفرح و احساسی جابه‌جا می‌شود و بشخصه از پیانونوازی «اِزوی اِرِز» که قبلاً با آثارش آشنا نبودم، بسیار لذت بردم.
A Real Pain پر از دیالوگ‌های شنیدنی در مورد موضوعات مختلف است. کاراکتر «آیزنبرگ»، یعنی «دیوید کاپلان»، سایه‌ای از شخصیت‌های روان‌رنجور «وودی آلن» در فیلم‌های قرن گذشته‌اش را دارد. او با همسر و پسر کوچکش در شهر نیویورک زندگی می‌کند. شغل او فروش تبلیغات بنری دیجیتال (همان تبلیغات اینترنتی اعصاب خردکن!) است، شغلی مسئولانه و شُسته‌رُفته که از قضا مناسب کاراکترش است. این ایده اوست که یک هفته مرخصی بگیرد تا این سفر را ترتیب دهد و هزینه آن را نیز پرداخت کرده است. عمده‌ی دلیل «دیو» برای سفر به لهستان این است بتواند مدتی را با «بنجی»، پسرعمویی که با او بزرگ شده و به او نزدیک بوده است، بگذراند. در لهستان، «دیو» و «بنجی» با تجاربی روبرو می‌شوند که سفر احساسی آنها را پیچیده‌تر می‌کند و کاوش فیلم در مضامین جهانی از دست دادن، بخشش و قدرت ارتباط انسانی را برجسته می‌سازد. با پیشرفت روایت، پسرعموها مجبور می‌شوند با آسیب‌پذیری‌های خود و با گناه و دردی که در درونشان باقی مانده است، روبرو شوند. تجربیات آنها در سفر لهستان آنها را به مسیری از خودشناسی می‌کشاند و دیدگاه‌هایشان را در مورد زندگی، عشق و معنای خانواده متحول می‌کند.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا

«بنجی»، مردی خنده‌دار و خاص است که نسبت به حالات دیگران خود را حساس نشان می‌دهد. مداخلات خودخواهانه او در مسائل و تلاش‌هایش برای جلب توجه، به‌همراه دیر رسیدن‌های مکرر برای شروع تور روزانه، همگی در جهت تلاش «آیزنبرگ» در قالب فیلمنامه‌نویس، برای بیان پوچ‌گرایی او است که روش تعامل این کاراکتر است. او همچنین می‌تواند بسیار مهربان و احساساتی باشد. و به‌خوبی می‌داند چگونه مردم را با نظراتش همراه و متقاعد سازد. شاید به اعتقاد خیلی از مخاطبان، «بنجی» یک فرد ناسازگار اجتماعی است، از همان نوعی که می‌خواهید به صورتش سیلی بزنید و به او بگویید «خودت را جمع و جور کن!». او در بی‌مسئولیتی نوجوانانه و احمقانه‌اش گیر کرده است، در حالی که باید با خوشحالی به بزرگسالی قدم بگذارد. اما باز هم می‌شود به او حق داد. او از مدرنیته‌ای که انسان را صرفاً از یک نقطه به نقطه‌ی دیگر می‌برد خسته شده و در پی ریشه‌هایی است که ما را تبدیل به موجودی به نام انسان می‌کند؛ او صداقت دارد و از گفتن حرفی که شاید از ذهن خیلی از ماها می‌گذرد اما از بیانش امتناع می‌کنیم ابایی ندارد. از طرفی هم او سوگوار و افسرده است و هر چیزی آزرده‌اش می‌کند. «بنجی»، به عنوان یک شخصیت دارای کلکسیونی از تضادها ظاهر می‌شود و طبیعت عجیب و غیرقابل پیش‌بینی‌اش را اغلب بعنوان مکانیسمی بکار می‌برد تا بتواند مبارزات درونی‌اش را پنهان کند. «دیو» نیز به عنوان شخصیتی به تصویر کشیده می‌شود که به ظاهر با مرگ مادربزرگش کنار آمده و سفرش به لهستان را به عنوان وسیله‌ای برای کمک به «بنجی» می‌داند. از طریق تجربیات «دیو» در فیلم، می‌فهمیم که او نیز سوگوار است و در ارتباطاتی که برقرار می‌کند، تسلی پیدا می‌کند. با پیشرفت داستان، بینندگان بینشی نسبت به عمق شخصیت «بنجی» و آشفتگی عاطفی که در زیر ظاهر بی‌خیال او نهفته است، به دست می‌آورند. همانطور که همزمان «دیو» نیز با شیاطین شخصی خود و احساسات متناقضی که نسبت به «بنجی» دارد، روبرو می‌شود. این دو در ادامه‌ی مبارزاتشان از یکدیگر حمایت می‌کنند تا فیلم قدرت دگرگون‌کننده‌ی روابط را در غلبه بر چالشهای درونی نشان دهد.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا
دیو: «وقتیکه برگردیم برنامت چیه؟» بنجی: «حسابی قراره سرم شلوغ باشه، رفیقم تیم می‌خواد واسه خونش سقف جدید بزنه و من قراره کمکش کنم» دیو: «خب این در مورد رفیقت تیم بود؛ خودت قراره چیکار کنی؟»

در «A Real Pain»، «آیزنبرگ» به شیوه‌ی ماهرانه‌ای درام ملودرام و کمدی تاریک را در هم می‌آمیزد و تجربه‌ای متعادل و احساسی برای تماشاگران خلق می‌کند. کاوش فیلم در هویت و ارتباط بین گذشته و حال، هدف و چارچوب به داستان می‌بخشد و به بینندگان این امکان را می‌دهد که در مورد اهمیت سِبقه و پیشینه‌ خانواده در شکل‌دهی هویت‌های فردی تأمل کنند. انتخاب «آیزنبرگ» در ترکیب ژانرها شاید هم به این نکته اشاره می‌کند که سخت‌ترین واقعیت‌های زندگی گاهاً با لحظات طنز همزیستی دارند. در حالی که برخی مخاطبان ممکن است نوسان بین لحن‌ها را ناخوشایند بدانند، شاید دقیقاً همین موضوع است که منعکس‌کننده ماهیت غیرقابل پیش‌بینی تجربه انسانی است و نامزدی گلدن گلوب و اسکار فیلمنامه را برایش در پی داشته است.

نقد و بررسی فیلم A Real Pain | درد فقدان - گیمفا

«A Real Pain» به عنوان کاوشی متهورانه و چندوجهی از مبارزات بشر با شبه مدرنیته در پس زمینه‌ای ظاهر می شود که هر مقدار که تلخ است، مایه‌های طنزآمیز هم به اندازه دارد. در هسته خود، فیلم به تناقضات موجود در زندگی معاصر می‌پردازد، بدین گونه که لحظات دردناک طاقت‌فرسای شخصی را در کنار هم قرار می‌دهد. این عنوان به خودی خود نقشی مضاعف برای خود قائل است، به‌عبارتی نه تنها به چالش‌های مادی و احساسی کاراکترهای خود، بلکه به پوچی‌های خشم‌برانگیز زندگانی مدرن اشاره می‌کند. از همان فریم اول، تماشاگران به دنیایی دعوت می‌شوند که در آن هر وقفه‌ای که در فیلم شاهد هستیم با کنایه‌ها و اندوه عمیق آغشته می‌شود و فیلم را به بازتابی از موضوعاتی مانند انتظارات اجتماعی، شکست‌های شخصی، و گذرناگزیر زمان تبدیل می‌کند. اتمسفر «A Real Pain» به واسطه‌ی آمیزه‌ای از داستان‌سرایی بصری گویا و موسیقی مسحورکننده ساخته شده است، عناصری که با هم ترکیب می شوند تا تجربه‌ای فراگیر را خلق کنند. در کنار بازی‌های تحسین‌برانگیز دو بازیگر نقش اصلی، شخصیت‌های فرعی در «A Real Pain» نیز صرفاً چهره‌های پس‌زمینه نیستند؛ آنها بخشی جدایی‌ناپذیر از چشم‌انداز احساسی فیلم هستند و ابعاد ارزشمندی را به بررسی مضامین پیچیده آن اضافه می‌کنند. کارگردانی “جسی آیزنبرگ” که به خاطر رئالیسم سرسختانه و طنز تاریکش توجه‌ها را به خود جلب کرده و قطعاً در کسوت کارگردانی بیشتر از او خواهیم شنید، با ترکیب ژانرها به این موضوع کمک می‌کند. «A Real Pain» بین تراژدی و کمدی در نوسان است و اشک و لبخند را به یک اندازه برمی‌انگیزد. به اعتقاد نگارنده روایت فیلم بر اساس داستان‌های شخصی درهم تنیده‌ای ساخته شده است که علیرغم تفاوت‌هایشان، برای نشان دادن حقیقتی منحصر به فرد در مورد احوالات انسان به هم نزدیک می‌شوند. این درد، در همه اشکالش، هم جهانی است و هم عمیقاً شخصی. به طور کلی، «A Real Pain» همزادپندارانه و از نظر احساسی گیرا است. این اثر استعدادهای «جسی آیزنبرگ» را در ساخت فیلم (نامزد بهترین فیلم در گلدن گلوب که Emilia Perez گوی سبقت را از آن ربود) به عنوان نویسنده(نامزدی گلدن گلوب که از پس Conclave بر نیامد و نامزدی اسکار) و کارگردان و بازیگر (نامزدی گلدن گلوب که قافله را به سباستین استن در A Different Man باخت) و هنر ناب «کیران کالکین» (برنده گلدن گلوب و نامزد اسکار) را به نمایش می‌گذارد. این فیلم با اجراهای فوق‌العاده دو بازیگر خود «جسی آیزنبرگ» و «کیران کالکین» ، با کاوش صمیمانه‌ای در مضامین تفکربرانگیز و داستان‌گویی ظریف، نوید الگوهای هنری بیادماندنی از هنرمندانی آتیه‌دار را می‌دهد.

امتیاز نویسنده به فیلم: ۹ از ۱۰

source

توسط wisna.ir