فیلم Ant-Man and the Wasp سال ۲۰۱۸، به کارگردانی پیتون رید، یکی از عناوین عجیب جهان سینمایی مارول است؛ تجربه این اثر پس از Infinity War درست به نظر نمیرسد.
فیلم مذکور با ترکیب کمدی، اکشن و عناصر علمی-تخیلی، مخاطبان را به دنیای کوچک و شگفتانگیزی برد. این فیلم نه تنها به عنوان یک اثر سرگرمکننده، بلکه به دلیل جزئیات دقیق و ایستر اگهای فراوانش در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است.
فرآیند پیش از تولید Ant-Man and the Wasp با تمرکز روی طراحی صحنهها و جلوههای ویژه آغاز شد. تیم طراحی فیلم به سرپرستی شفرد فرانکل، برای خلق دنیای کوانتومی و تغییر اندازه شخصیتها، از تکنیکهای پیشرفته CGI استفاده کردند. این تیم با الهام از میکروسکوپهای الکترونی، تصاویری خلق کردند که بیننده را به دنیایی ناشناخته و پر از رنگها و اشکال انتزاعی میبرد. طراحی لباسهای شخصیتها، به ویژه کاراکتر Wasp، با دقت زیادی انجام شد تا هم زیبایی بصری داشته و هم کاربردی باشد.
فیلم مورد نظر ما مملو از اشارات جذاب به دیگر آثار مارول است. این عنوان با ترکیب خلاقیت در تولید و توجه به جزئیات، اثری به یاد ماندنی در جهان سینمایی مارول خلق کرده است. تنها مشکل آن، منتشر شدن پس از Avengers Infinity War بود! هیچکس نمیتوانست پس از نابود شدن نیمی از قهرمانان محبوب ما، با دیدن Ant-Man and the Wasp هیجانزده شود. حالا، با گذر زمان و عبور از حماسه Infinity Gauntlet، بیاید نگاهی مجدد به این فیلم جذاب MCU بیندازیم.
از کوچکترین قهرمان مارول که به بزرگترین نجاتدهنده آن تبدیل شد تا جادوی کارتهای اسکات لنگ و جیمی وو

عنوان Ant-Man and the Wasp بود که کوچکترین قهرمان مارول را به بزرگترین نجاتدهنده آن تبدیل کرد. فیلم ما با خداحافظی جنت ون داین از هوپ جوان شروع میشود. شوخی جنت در این صحنه، حالت کما او را فورشدو میکند. جنت خود را تا زمانی به خواب میزند که هنک بالاخره او را بیدار میکند. این موضوع اشاره دیگری است به لحظه اوج فیلم که در آن هنک جنت را نجات میدهد. تمرکز داستان این قسمت روی دیدار مجدد میان هوپ و مادر او قرار میگیرد. اسکات نقش کسی را ایفا میکند که این دیدار مجدد را امکانپذیر میسازد. اسکات و کسی با یکدیگر دزدبازی میکنند. هدف این سرقت کودکانه جایزه بهترین مادربزرگ جهان است که بعداً مشخص میشود لباس دزدیده شده انت-من را در خود دارد. لوئیس باری دیگر بازمیگردد. جیمی وو برای بررسی شرایط اسکات به او سر میزند. شخصیت جیمی از لنگ درباره جادوی مربوط به کارتهای وی سوال میپرسد. با گذر زمان، وو این حرکت را یاد میگیرد و در سریال WandaVision آن را اجرا میکند.
اسکات برای وقت گذراندن تبل مینوازد، مهارتی که برای اولین بار در Captain America Civil War از او دیدیم. کلاسهای جادوی آنلاین او نیز توسط شعبدهباز واقعی جهان خودمان، مایکل کاربونارو، تدریس میشود. با نگاه کردن به ستون کنار ویدیوی آموزشی کاربونارو میتوانیم Micro-Magic (جادوی اشیاء کوچک)، حواسپرتی و بلند کردن را مشاهده کنیم. تمامی این موارد تاکتیکهایی هستند که گروه اونجرز برای شکست تانوس از آن استفاده میکنند. واندا تانوس را بلند کرده و تونی حواس او را پرت میکند. تمامی این موارد هم به خاطر تکنولوژی کوچک شدن انت-من امکانپذیر بودند. اسکات با مطالعه کتاب The Fault in Our Stars گریه میکند. با کمی دقت متوجه میشویم که او به پایان داستان (غمانگیزترین بخش این کتاب) بسیار نزدیک است. واکنش انت-من MCU به این کتاب اصلاً عجیب نیست.
از شباهت بیاندازه میان فیلم Ant-Man and the Wasp و The Big Lebowski تا اشارات جذاب به عنوان Jurassic Park

اسکات در سکانسی دیگر فیلم Animal House را تماشا میکند؛ با دیالوگی که به امکان وجود یک جهان کامل در اتم نوک انگشت هر انسان اشاره مینماید. در شات نهایی هم آنها عنوانی دیگر را میبینند که به موضوعی مشابه میپردازد؛ فیلم Them سال ۱۹۵۴. لنگ در ماشین کوچک شده هوپ از خواب بیدار میشود و سکانس بعدی را با لباس حمام خود سپری میکند. این انتخاب ظاهر در واقع ادای احترام پیتون رید به فیلم بینظیر The Big Lebowski است. اگر به خاطر داشته باشید اثر مذکور، پیش از این، در فیلم Iron Man 1 با کامپیوتر اوبدایا (جف بریجز/بازیگر لباوسکی) مورد اشاره قرار گرفت. داستان کاراکتر انت-من در Ant-Man and the Wasp را، در ادبیات، داستان سگ ولگرد خطاب میکنند. داستان سگ ولگرد به نوعی از داستانسرایی میگویند که به صورت بیش از حد پیچیده و خندهدار تسلیم غیرمنطقی بودن خود میشود. در هر دو عنوان The Big Lebowski و Ant-Man and the Wasp شخصیت اصلی یک فرد دوستداشتنی ولی احمق است که اهمیتی به داستان اصلی فیلم نمیدهد و در حالی که پیژامه به تن دارد وارد ماجراجویی میشود.
درست همانند The Big Lebowski، ما درباره المانهای کلیدی داستان فیلم دوم انت-من چیزی یاد نمیگیریم. طرفداران پاسخهای معماهای بزرگ فیلم را دریافت نمیکنند. دلیل این داستانگویی متفاوت و عجیب، بسیار جالب است:
تمام وقایع فیلم از نقطه دید اسکات لنگ رخ میدهند.
او حقیقتاً به هیچ یک از این مسائل اهمیتی نمیدهد. چشم کبوتری که از پنجره ماشین داخل را نگاه میکند ادای احترامی است به صحنهای مشابه در فیلم Jurassic Park؛ آیا چشمان تیرکس این عنوان را به خاطر دارید؟ جالبتر اینجاست که در نقطهای دیگر از فیلم، مخاطبین با دومین اشاره جذاب به Jurassic Park مواجه میشوند؛ صحنهای که در آن اسکات میگوید:
چه دختر باهوشی. چه دختر باهوشی.
این لاین، با گذر زمان، به یکی از بزرگترین میمهای فرنچایز Jurassic Park تبدیل شده است.
از ارتباط نزدیک و دوستانه میان انت-من و کاپیتان آمریکا تا اشارهای دیگر به شرکت پلید Roxxon در MCU

انت-من دلیل انتخاب کردن تیم کاپیتان آمریکا را شرح میدهد. او اینگونه میگوید که:
کپ به کمک من نیاز داشت!
اسکات توضیح میدهد که تنها دوستان استیو اجازه دارند او را کپ صدا کنند. در عنوان Avengers Endgame ما شاهد صحنهای بودیم که به همین مکالمه میان هوپ و اسکات اشاره داشت. این هوپ است که در Endgame کاپیتان آمریکا را کپ خطاب میکند. آزمایشگاه کیفی هنک پیم پر است از اسباببازیهای بادی و ابزارهای متفاوت تا، در صورت نیاز و در حالت کوچک شده، کاربردی به نظر برسد. کل آزمایشگاه با انرژی یک باتری Duracell عظیمالجثه کار میکند. دیوارها و پنلهای این آزمایشگاه با استفاده از قطعات لگو ساخته شدهاند. این قطعات لگو تقلبی هستند چرا که لوگوی شرکت Lego روی آنها حضور ندارد. یک چرخ کنترل ولوم صدا، یک لامپ کوچک، یک گیره کاغذ و لباس هم در این آزمایشگاه دیده میشوند. تماشای یکی از مورچهها که زمین آزمایشگاه را تمیز میکند، حقیقتاً سرگرمکننده و خندهدار است.
زمانی که شما مشغول استفاده از یک تونل کوآنتومی هستید، بهتر است فضای کارتان تمیز باشد. سانی برچ به رؤسای خود اشاره میکند. ما هرگز جزئیاتی درباره هویت این خریدارها در عنوان Ant-Man and the Wasp دریافت نکردیم. بسیاری از طرفداران و تئوریسینها باور داشتند که پای Oscorp در میان است اما با انتشار فیلم Spider-Man No Way Home، تایید شد که هیچ آزکورپی در جهان سینمایی اصلی مارول وجود ندارد. اسم دیگری که تا به حال بارها در MCU دیده شده و منتظر تعیین وضعیت آن هستیم، Roxxon است؛ شرکتی وحشتناک که آزمایشهای غیرانسانی انجام میدهند. شاید Roxxon میخواهد انرژی کوآنتومی را به دست آورد. بر اساس شیوه حرکت واسپ در صحنه پرتاب چاقوی خلافکار در آشپزخانه، فاصله میان پرتابها تا حدی کم است که به نظر میرسد این شخص چیزی مصرف میکند. پس از عبور از داخل بسته آرد، هوپ روی آرد حرکت میکند و رد پای او به جا میماند.
از اقتباس اشتباه و نادرستی دیگر از افسانه روسی بابا یاگا تا مورد تمسخر قرار گرفتن یکی از تغییر چهرههای افتضاح تاریخ جهان سینمایی مارول

شخصیت گوست از راه میرسد و از میان اکثر حملات هوپ عبور میکند. چیزی که این کاراکتر انتظارش را نداشت، مورد استفاده قرار گرفتن پرهای واسپ به عنوان سلاح بود؛ به همین دلیل است که ضربه میخورد. کرت به بابا یاگا اشاره میکند. من قصد دارم توضیح مختصری درباره افسانه روسی بابا یاگا و استفاده غلط آن در فیلمها ارائه دهم. شخصیت مذکور یک پیرزن جادوگر است که در جنگل و خانهای متحرک که پا دارد زندگی میکند. بابا یاگا لولو خورخوره روسها نیست و هیچ ارتباطی هم با آن ندارد. برای مثال در این فیلم، کرت در جواب:
شما چنین کسی را پیدا نمیکنید، این شخص شما را پیدا میکند.
میگوید:
درست همانند بابا یاگا.
بابا یاگا کسی را پیدا نمیکند. در کل، کاراکتر بابا یاگا با هیچ موجودی مشکلی ندارد. حتی در نقطهای دیگر از فیلم، کرت از ترس شروع به خواندن شعری خیالی درباره بابا یاگا میکند. این شعر نیز در هیچ نقطه از فولکلور روسیه وجود ندارد.
شخصیتهای اصلی داستان ما تلاش میکنند تا آزمایشگاه کوچک خود را پیدا کنند؛ این عمل با ردیابی امواج رادیواکتیو آزمایشگاه از طریق یک اسپکترومتر کوآنتومی امکانپذیر است. جالب اینجاست که اسپکترومترهای کوآنتومی همان چیزی هستند که بروس بنر از آنها برای ردیابی تسارکت استفاده کرد. در سکانس بعد قهرمانان داستان به کالج میروند. اسکات لنگ هم با لاین:
کسی ما را بخاطر کلاه و عینک آفتابی تشخیص نمیدهد؟! این یک ظاهر مبدل نیست، هنک! ما فقط شبیه خودمان در حال تماشای یک بازی بیسبال شدیم.
ظاهر مبدل کاپیتان آمریکا در فیلم Captain America The Winter Soldier را مورد تمسخر قرار میدهد. بیل فاستر بلافاصله هنک را، در یک سالن سخنرانی تاریک، شناسایی میکند. از طرفی دیگر زمانی که اسکات به هنک کمک میکند تا از حبس فرار کند، هیچکس او را تشخیص نمیدهد. مارول از طرز فکر DC و ظاهر مبدل مسخره سوپرمن درس گرفته است.
از حضور بازیگر مورفیوس ماتریکس و معرفی کاراکتر گلیات در فیلم Ant-Man and the Wasp تا استفاده هوشمندانه از CGI و جلوههای ویژه فیزیکی

مورفیوس دنیای مارول اینگونه سخنرانی میکند که:
جسم مورد نظر در چندین جهان موازی هم وجود خواهد داشت و هم خارج از آنها خواهد بود.
او به صورت غیر مستقیم به مشکل ایوا اشاره میکند. در همین حین نکتهای از وورتکسهای زمانی جهان کوآنتوم و ارتباط آنها با جهانهای جدید به ما ارائه داده میشود. با کمی دقت متوجه میشویم که روی تخته سیاه پشت سر او کلمه Matrix نوشته شده است. در نقطهای دیگر از فیلم روی تخته سیاه نوشته شده که Ants Grow. بیل فاستر به اسکات میگوید:
در روزگار قدیم من و هنک سر پروژه Goliath همکار بودیم.
برای کسانی که نمیدانند، Goliath لقب ابرقهرمانی بیل فاستر در جهان کمیک بوکها است. پروژه Goliath هم دومین پروژهای بود که تونی استارک در لاین صحنه حذف شده خود در Iron Man 2 به آن اشاره کرد. پروژههای پگاسوس و اگزودوس هم در این لیست قرار داشتند. نام اگزودوس برای طرفداران دنیای کمیکهای مارول آشنا خواهد بود، چرا که پروژه تحقیقات S.H.I.E.L.D درباره جهشیافتهها است.
صحنه گلیچ خوردن لباس انت-من اسکات لنگ، به بهترین شکل با ترکیب افکتهای کامپیوتری و خطای بصری فیزیکی خلق شده است. سازندگان این فیلم برای صحنه اسکات کوچک دو کوله پشتی مختلف طراحی کردند؛ یک کوله معمولی و دیگری کوله پشتی بسیار بزرگی که در دستان پال راد قرار میگیرد. جابجایی این دو وسیله با استفاده از CGI انجام میشود. در سکانس بیرون از کالج، هنگام پایین آمدن از پلهها، شرکت سازنده نسخهای بسیار بزرگ را برای به تصویر کشیدن تفاوت سایز اسکات کوچک ساخته است. پایین آمدن پله پله و سکندری خوردن لنگ به جوکی درباره کودک بودن او ختم میشود. تمامی این صحنهها به ما یادآوری میکنند بهترین جلوههای ویژه زمانی خلق شده که افکتهای فیزیکی با CGI ترکیب میشوند. اجرای بازیگر هم نتیجهای جذاب را به ارمغان میآورد. در خانه بیل فاستر، قهرمانان ما لباس گوست را پیدا میکنند.
از نسل فراموش شدهای از قهرمانان و شرورهای قدیمی تا بازگشت به جهان کلیدی و فوقالعاده کوآنتومی در Ant-Man and the Wasp

در نقطهای دیگر از فیلم، انت-من هم از فریب لباس خالی برای فرار کردن استفاده میکند. مخاطب پی میبرد که هویت پدر ایوا، الیاس استار است. این نام در دنیای کمیک بوکهای مارول به عنوان اگ هد شرور شناخته میشود. پس اگ هد هم، مانند هنگ پیم و گلیات، در جهان سینمایی مارول به نسل قبلتر ابرقهرمانها و شرورها تعلق دارد. نکته عجیب MCU به نظر من آن است که اگر ابرقهرمانها و شرورها مدتهای زیادی در این دنیا حضور داشتهاند چرا شخصیتهایی مانند آیرون من و تور برای مردم تازگی دارند؟ اسکات و هوپ درباره جنت در جهان کوآنتومی با یکدیگر صحبت میکنند. هوپ میگوید:
اگر او یک فرد کاملاً متفاوت باشد چه کار میخواهیم بکنیم؟
جنت هم واقعاً در دیدار مجدد با همسرش میگوید:
من آن زنی که ۳۰ سال پیش بودم نیستم، هنری.
سران مارول زیاد به این لاین نمیپردازند اما انرژی کوآنتومی قابلیتهای جهشیافته دارد. رینگتون لوئیس Everyday is like Sunday است. در سکانسی دیگر به علاقه او به این آهنگ اشاره میشود.
ظاهراً لوئیس دوستداشتنی ما به یک رستورانی میرود که تنها موریسی پخش میکند. لوئیس باور دارد زمانی که یک شرکت بستهبندی خود را به قرمز تغییر میدهد، یعنی تا ورشکستگی آن فاصله چندانی وجود ندارد. در مونتاژ پایانی فیلم موفقیت شرکت X-Con در تغییر رنگ بستهبندی به آبی مشاهده میشود. جنت با استفاده از گرهخوردگی کوآنتومی، ذهن اسکات را تسخیر میکند. سخنان او در شناسایی جغرافیای جهان کوآنتومی به مخاطب کمک میکنند. چندی بعد، زمانی که هنک برای نجات او وارد دنیای کوآنتومی میشود و با سرعت از آن مکان کریستالی عبور میکند که در فیلم Ant-Man سال ۲۰۱۵ دیدیم؛ همان مکانی که اسکات به مدتی کوتاه در آن زندانی شده بود. نقطهای که هنک از آن عبور میکند، همان خلأ کوآنتومی است که به صورت سیاهی مطلق در قسمت اول Ant-Man مشاهده کردیم.
از اشاره کسی لنگ به هویت استچر کمیک بوکی خود تا اشتباه نوشتاری روی یکی از دکمههای سفینه کوآنتومی هنک پیم

بالاخره میرسیم به اولین اشتباه بزرگ فیلم. البته حقیقتاً نمیتوان آن را اشتباه بزرگی خطاب کرد چراکه بازیگر کودک فیلم خطا کرده است. در مکالمه میان کسی و اسکات، دختر جوان لنگ مستقیم به دوربین نگاه میکند. کسی در این مکالمه به هویت استچر (Stature) خود در کمیک بوکها اشاره مینماید. اسکات با شیوه نجات دادن هنک، به فیلم اول سری و نجات یافتن خودش از زندان اشاره میکند. یکی از نوچههای برچ مدام گردنبندش را داخل دهان خود میگذارد. به همین دلیل است که وقتی کرت به او شوکر میزند، برق از طریق گردنبند وارد دهان و دندان او میشود. انت-من و واسپ آزمایشگاه را پس میگیرند و گوست با آنها درگیر میشود. با در نظر گرفتن این موضوع که گوست هرگز پارتیکلهای درمانی کوآنتومی را از اسکات نگرفت، سوال اصلی من این است که شخصیت نامتعادل مورد نظر ما در فیلم Thunderbolts* چگونه رفتار خواهد کرد؟ آیا مشکل او بدتر و شدیدتر شده یا والنتینا به شیوهای غیرمنتظره راح حلی برای او پیدا کرده است؟
زمانی که هنک به دنیای کوآنتومی میرود، دستگاههای حاضر در سفینه او به یک هواپیما تعلق دارند. البته چنین دستگاههایی در وسیلهای که قابلیت کوچک شدن تا حد اتمی و فراتر از آن را دارد، کاربرد چندانی ندارند. پنلهای پشت سر او یک اشتباه نوشتاری دارند و دکمهای هست که Vehicle را Vehicale نوشته است. شرورهای داستان قهرمانان ما را در خیابانهای سان فرانسیسکو تعقیب میکنند. تمام این تعقیب و گریزها سینماگران را به یاد فیلم Bullit میاندازند. در حالی که عنوان قبلی یک موش عظیم الجثه را برای تماشاگران به ارمغان آورد، این قسمت یک گربه (به صورت جاآدامسی Hello Kitty) را به ما نشان داد. تیم هایدیکر به عنوان یک تور لیدر حضور افتخاری دارد. اسکات در این صحنه پاهای خود را به هم چسبیده نگه میدارد تا توهم یک نهنگ را ایجاد کند.
از اشارهای به شهری ناشناس در بعد کوآنتومی MCU تا دلیل اصلی فراموش شدن Ant-Man and the Wasp میان وقایع حماسه دستکش بینهایت

با کمی دقت در صحنهای که جنت ون داین را برای اولین بار از نزدیک مشاهده میکنیم، میتوانید ببینید که او یکی از پرهای لباس واسپ خود را به نوعی نیزه تبدیل کرده است. در لحظه حرکت سفینه هنک در دنیای کوآنتومی، میتوانیم شهری را ببینیم که سالها پیش از انتشار Ant-Man and the Wasp Quantumania وجود یک تمدن در این جهان را تایید کرده بود. در یکی از صحنههای حذف شده، ما جزئیات بیشتری را درباره دنیای کوآنتومی و موجودات آن دریافت کردیم. در سکانسی که اخبار را نشان میدهد از اسکات غولپیکر با نام Giant-Man یاد میشود. این اولین اشاره MCU به نام دوم انت-من در دنیای کمیکها است. جنت به دنیای معمولی باز میگردد و هوپ را همان گونه که اسکات کسی را بغل میکند، به آغوش میکشد. با وجود اینکه داستان انت-من بیشتر به The Big Lebowski شباهت دارد، ما میتوانیم احساس درد و رهایی یک مادر را مشاهده کنیم که پس از مدتها نزد خانواده خود بازمیگردد.
نکته جالب اینجاست که در عنوان Infinity War، اسکات به سایر اعضای گروه اونجرز کمک میکند تا همانند جنت با والدین خود دیدار کنند. استارک بالاخره با پدر خود خداحافظی میکند و تور شانس این را به دست میآورد تا یک بار دیگر مادر خود را ببیند. دیدار مجدد اسکات با کسی جوان هم آغازی بود برای داستان Quantumania. امیدوارم که از این مطلب لذت برده باشید و توانسته باشم تمامی جزئیات جذاب Ant-Man and the Wasp را برایتان توضیح داده باشم. عنوان مورد نظر ما همچون قسمت اول مجموعه خود، متأسفانه در نقطهای قرار گرفت که هیچکس توجه چندانی به آن نداشت. وقتی که تنها چند ماه پیش از انتشار این فیلم، نیمی از قهرمانان محبوب ما به خاکستر تبدیل شدند و حماسه تانوس و دستکش بینهایت نیمه تمام ماند، دلیلی برای طرفداران وجود نداشت تا به اثری از انت-من توجه کنند.
منبع: گیمفا

source