ساعت 24 -ماههاست سایه که جنگ بالای سر ایران است. اسرائیل و ایران با تک و پاتک به سوی هم، بوی جنگ را در هوا پخش کردهاند. هنوز پاسخها به نتیجه قطعی نرسیده، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا تهدیدها را با بیان مستقیمتری اعلام کرد.
او با آتش تند ایران را تهدید کرد و در مقابل تهران هم پاسخی در همان حدود داد، اما حالا ترامپ اعلام کرد که اگر ایران از دستیابی به یک توافق هستهای جدید و «راستیآزماییشده» خودداری کند «همه گزینهها» روی میز خواهد بود.
در حالی که تلفیقی از بوی جنگ و توافق به مشام میرسید، ایران با واسطه خواهان مذاکره شده است. اما تا پیغامها با واسطه بروند و بیایند، صدای شیپور جنگ را از بازارها و قیمتها شنیدهاند و در شرایط جنگی قرار دارند. شدت و حدت کلام ترامپ، مدام در حال تنزل است، همان طور که ایران که با توپ پر به میدان آمده بود، حالا بحث مذاکره را پیش گرفته است. تهدیدهای بیپایان ایران
رهبر ایران در جواب به تهدید اولیه ترامپ اعلام کرد که در صورت هرگونه حمله، ایران «ضربهای قوی و متقابل» وارد خواهد کرد. او در عین حال که تهدیدات خارجی را کوچک شمرد، اشاره کرد که اگر قرار باشد در داخل هم «دشمن تحرکاتی ایجاد کند، از سوی مردم پاسخ داده میشود. »
عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع ایران هم در همین راستا گفت: «پاسخ به هر تهدیدی از سوی دشمن پشیمانکننده، قطعی و حتمی خواهد بود. » او به سرعت از جوانان ایرانی نام برد که پیشتر در اعتراضات سرکوب شدهاند و اکنون زیر فشار اقتصادی و اجتماعی هستند و گفت: «با همت و غیرتی که در جوانان مشاهده کردم و با وجود این نسل غیرتمند، گزینه ترس از دشمن و عقبنشینی از اصول و آرمانها هیچ جایگاهی نخواهد داشت.»
اینجوابهایی بود که مقامات ایرانی به تهدید ترامپ دادند که گفته بود: «اگر ایران به توافق جدید هستهای تن ندهد، چیزی از آن باقی نخواهد ماند. ما آمادهایم آنها را با بمبارانی نابود کنیم که پیشتر مانندش را ندیدهاند. » همین جملات تند، در تعطیلات نوروزی بازار را متحول کرد و ترس جنگ را به جان مردم انداخت.
در میانه تهدیدها و زمانی که و فضا بوی باروت گرفته بود، ۱۳ فروردین، ترامپ، تغییر موضوع داد و اعلام کرد که «میخواهم ایران کشوری موفق باشد، اما نه با سلاح هستهای.» ایران غیرهستهای موضوع جدیدی نبود، اما او اخبار مربوط به نابودی ایران را اغراقآمیز دانست و گفت یک توافق صلح راستیآزماییشده میخواهد.
زمانی که دو طرف در تعطیلات نوروزی در حال خط و نشان کشیدن بودند، اسرائیل از فرصت استفاده کرد و در روزهای سیزده و چهارده فروردین، حملات هوایی و زمینی گستردهای را به دمشق و حمص انجام داد که برخی منابع این اهداف را مرتبط با سپاه قدس میدانند. این حملات تا کنون از طرف ایران بیپاسخ ماندهاند، هر چند، سال گذشته نیز اسرائیل حملاتی به ایران داشت که ایران آخرین مورد آن را بیپاسخ گذاشت. حملات و تهدیدهایی که زندگی مردم را میلرزاند
از اولین رویارویی موشکی ایران و اسرائیل، بازار ایران تکان خورد و همچنان هم ادامه دارد. آخرین تهدید ترامپ، دلار را که از مرز ۱۰۰ هزار تومان گذشته بود را درصد بالاتر برد و به حدود ۱۰۵ هزار تومان رساند.
مردم ایران ظرف این سالها به این افزایشها عادت کردهاند. اما نزدیک به یک سال است که زیر سایه جنگ، اقتصاد متزلزل و آینده مبهم زندگی میکنند. شرایطی که یکبار در دهه ۶۰ گذراندهاند. بخشی از جامعه ایرانی، سال گذشته امید داشت با آغاز جنگ میان ایران و اسرائیل بخشی از مشکلاتش مرتفع شود و حداقل با تغییر رژیم بتواند شاهد تحولات تازهای باشد.
محسن، استاد دانشگاه تهران، احتمال وقوع جنگ را چندان بالا نمیداند و معتقد است که ایران و آمریکا مدام به یکدیگر چنگ و دندان نشان میدهند و در نهایت با تبادل امتیازاتی، ماجرا خاتمه پیدا میکند. او معتقد است: «در این میان بازارهای مختلف متلاطم میشود و مردمی که زیر فشار اقتصادیاند، فشارهای شدیدتری را متحمل میشوند. اتفاقی که بارها رخ داده است.» وضعیت منابع آب و برق و گاز ایران ظرف دو تا سه سال گذشته چندان مطلوب نبوده است و مردم به صورت مداوم با قطعی این خدمات مواجه بودهاند.
آهو، کارمند یکی از ادارات دولتی است که دوران جنگ و قطعیهای مداوم برق را به یاد دارد، او میگوید: «آن زمان به صورت مشخص برق قطع میشد، اما حالا آب، برق، گاز و اینترنت مدام دچار قطعی میشود و شرایط کاملا جنگی است.» به گفته او به این شرایط باید وضعیت هوا و آلودگی شدید آن را نیز اضافه کرد.
او میگوید: «آنقدر دغدغه برای نگرانی وجود دارد که فرصتی برای فکر کردن به جنگ باقی نمیماند. » وضعیت آلودگی هوا و کمبود انرژی سال گذشته چنان بحرانی بود که مدارس در عمده روزها تعطیل بودند و در مواردی ادارات نیز به تعطیلات میرفتند. البته قرار بود همه کلاسها و جلسات به صورت آنلاین برگزار شود که با قطعی برق، همان هم امکان پذیر نبود.
سجاد و رسول که در مناطق جنوبی ایران زندگی میکنند، جنگ را راهحل خروج از وضعیت فعلی نمیدانند و میگویند: «هنوز بعد از نزدیک به ۴۰ سال، آثار جنگ از مناطق جنوبی پاک نشده و کمر راست نکردهایم. ما از وضعیت فعلی راضی نیستیم، اما خواهان جنگ هم نیستیم.» این دو جوان معتقدند که در صورت وقوع هر نوع درگیری نظامی اولین قربانیان شهروندان عادی خواهند بود و جوانان باید به جبههها بروند. باز هم مسئولان و آقازادهها در خانههای امن خود مینشینند و یا از کشور خارج میشوند و با هر ترفندی جوانان را به جنگ میفرستند.
رضا در کار ساخت و ساز است و به تازگی پروژهای را آغاز کرده است. روزی که او قرارداد ساخت را بسته است، دلار ۵۱ هزار تومان بود و حالا تا دو برابر افزایش یافته است. او میگوید: «به ازای هر ماجراجویی و کلمات هیجانزدهای که دو کشور به کار میبرند، بازارهای مختلف تکانهای بزرگی را تجربه میکند. این تجربیات، اگر برای آنها بهاندازه چنگ و دندان نشان دادن به یکدیگر است و در عرف بینالمللی معنا دارد، برای مردم و شهروندان به معنای سقوط اقتصادی و قرار گرفتن در تنگنای مالی است که خروج از آن به شدت دشوار است.»
امیر در آستانه ازدواج است، بهمن ماه از تعداد قابل توجهی از فامیل پول قرض کرده تا سرویس طلایی را بخر که قرار است روز عروسی به عروس هدیه دهد. او میگوید: «قیمتها به قبل از تهدید و بعد از تهدید، قبل از جنگ و بعد از جنگ تبدیل شده است.»
محمد، زمینی در شرق تهران دارد که قصد فروش آن را داشته، تا پیش از این مشتریهایش قیمتهای پایینی اعلام میکردهاند که برایش خوشایند و منصفانه نبوده، اما ظرف یک ماه اخیر اصلا مشتری ندارد. بازار ملک و مسکن در رکود قرار دارد.
در مقابل این بازار، طلا و دلار خواهان بسیار دارد. عاطفه، امنترین سرمایهگذاری را خرید دلار و طلا میداند. سال گذشته حدود ۱۵۰ میلیون تومان در بانک پسانداز کرد. اوایل اردیبهشت قیمت دلار حدود ۶۴ هزار تومان بود که تا پایان آن تا ۵۹.۵ هزار تومان هم کاهش پیدا کرد. عاطفه ظرف یک سال، ۵۰ درصد از سرمایهاش افت ارزش داشته و دیگر نمیخواهد آن اشتباه را تکرار کند. او معتقد است حتی اگر جنگ نشود و توافقی صورت بگیرد، قیمت دلار همچنان بالا میماند. تنها مشکل او آن است که صرافیها دلار نمیفروشند و او مجبور است از دستفروشان خرید کند که اطمینان زیادی به آنها نیست. ترس و امید، بیم و هراس جنگ و صلح
تا زمانی که دو کشور به این نتیجه برسند که سیاست چماق بهتر جواب میدهد و یا گفتوگو، مردم باید بر الاکلنگی سوار باشند که مدام آنها را بالا میبرد و بیخبر به زمین میکوبد. این بازی در نهایت میتواند مساوی تمام شود و یا برندهای داشته باشد، اما مردم سهمی از این نتیجه نخواهند داشت. به خصوص آن که برخی کارشناسان معتقدند نگرانی از جنگ، نابودی منابع است و این منابع سالهاست در ایران از بین رفته است.
source