ساعت 24 – عباس عبدی در اعتماد نوشته است :کلمه فیلترینگ ذهن ما را بر فیلترینگ فضای مجازی یا منع انتشار داده‌ها و آمارهای رسمی یا اخبار مورد نیاز جامعه متمرکز می‌کند. ولی به نظر می‌رسد که انواع بدتری از فیلترینگ نیز هست؛ فیلترهای نامریی که متولیان امر و کسانی که باید صدای جامعه و مردم را بشنوند، روی گوش‌ها و چشم‌های خود قرار می‌دهند تا واقعیات را نشنوند یا فقط بخش‌هایی که خوشایندشان است را بشنوند.

هنگامی که به عملکرد برخی سیاستمداران نگاه کنیم به این نتیجه می‌رسیم که گویی آنان نیز دستگاه‌های نامریی فیلترکننده صدا و تصویر روی گوش و چشم خود نصب کرده‌اند.

اگر فیلترینگ گوش در زندگی روزانه با هدف حذف و نشنیدن صداهای گوشخراش و آسیب‌زا مثل شلیک یا انفجار است، در سیاست با هدف حذف و نشنیدن صداهای اعتراضی مردم است. در زندگی حذف نویز و تقویت برخی صداهای ضعیف ولی مطلوب مثل آواز پرندگان است؛ در سیاست، هدف نشنیدن حرف منتقدین و تقویت حرف‌های خودی و تعریف‌ و تمجیدهای بیهوده است. 

باعث تاسف است که بگوییم تاریخ در حال تکرار است. به قول مارکس اگر تاریخ در بار اول به صورت تراژدی رخ می‌دهد، در بار دوم به صورت کمدی رخ خواهد داد. نتایج پیمایش سال ۱۳۵۳ شنیده نشد، هر چند صدای آن خیلی بلند نبود ولی آن اندازه واضح بود که گوش‌های متعارف آن را بشنوند که نشنیدند و به قول معروف، گفتند، ان‌شاءالله گربه است! در حالی که اکنون آن صدا و به شکل دیگری با شدت بیشتری وجود دارد که حتی قابل نشنیدن نیست، مگر آنکه آقایان روی گوش‌های خود فیلترهای قدرتمندی گذاشته باشند که مانع از شنیدن این صداها شود.  

شواهد و قراین و اخبار پر‌سر و صدا فراوان است. اخبار مربوط به بازدیدهای نوروزی مردم گواه روشنی است. از ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ تا ۱۴ فروردین ۱۴۰۴، اماکن فرهنگی و ‌تاریخی تحت مدیریت وزارت میراث ‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی میزبان ۴ میلیون و ۸۳۳ هزار و ۸۳۸ بازدیدکننده بودند. تخت‌جمشید در صدر و پس از آن، حافظیه و سعدیه و پاسارگاد، ارگ کریمخان و باغ فین در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند.  

اطمینان دارم که اگر اطلاعات نامگذاری کودکان منتشر شود، با وضوح بیشتری خواهند دید که مسیر امروز مردم به دلیل عملکردهای رسمی در نقطه مقابل مسیر ۵۰ سال پیش قرار گرفته است، ولی چون علاقه‌ای به دیدن واقعیت ندارند، از انتشار یا دیدن حقایق گریزان هستند.  

گمان می‌کنند، اگر واقعیت را نبینند یا نشوند، آن واقعیت نیست و نخواهد بود. بسیاری از آقایان در پیله‌های خودتنیده گرفتار شده‌اند و زندگی آکواریومی دارند. به جای پرداختن به مسائل واقعی و اصلی مردم، خود را سرگرم حاشیه‌ها و امور غیر مهم کرده‌اند، در‌حالی که نظام بهداشت و درمان کشور دچار ناترازی‌های حرفه‌ای، بودجه‌ای و خدماتی زیادی است و اگر همین‌طور ضعیف شود سلامت مردم هم با خطر جدی مواجه خواهد شد؛ در چنین شرایطی، عده‌ای تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر و با حقوق دولتی و از جیب مردم آماده ورود جدی!! به ۲ موضوع طراحی لباس‌های جدید برای بیماران و کاشت ناخن کادر درمان شده‌اند.

از اینها فراوان است. البته اینها به خودی خود مهم نیستند. هنگامی که در موضع رسمی قرار می‌گیرند، اهمیت پیدا می‌کنند. همچنین در شرایطی که اتفاق‌نظر است که مرجعیت رسانه‌ای از کشور خارج شده، نیروی امنیتی که باید نسبت به این مساله حساس باشد، برعکس رفتار می‌کند و با احضار فعالان رسانه‌های مجازی تصویری، خط قرمزهای جدیدی جلوی آن‌ها می‌گذارد.
 تخریب و نقد دولت رییسی و صدا و سیما خط قرمز اصلی آن‌ها شده‌اند و خط قرمز منافع ملی به خط قرمز جناحی تقلیل یافته است، در‌حالی که علت خروج مرجعیت رسانه‌ای همین امنیتی شدن نقد است. رسانه‌ای که باید ناشر نقد باشد، می‌خواهند با تهدیدات امنیتی آن را حفظ کنند. جالب‌تر از همه اینکه این اقدامات در مقطع انجام مذاکرات با امریکا اجرایی می‌شود!! گویی که برخی نیروها از این گفت‌وگوها حفظ امنیت خود را نتیجه می‌گیرند.

source

توسط wisna.ir