به گزارش سرویس اقتصادی تابناک، مهدی خطیبی نوشت: روزی نیست که اظهار نظری در این خصوص که واقعا هر دلار چند تومان است، نخوانیم و نشنویم و صحبت از نرخ واقعی دلار به میان نیاید. به راستی اگر توافق شود، دلار تا چند تومان پایین میاید؟ اینجاست که ابتدا باید پرسش خود را دقیق کنیم! چندتومان پایین میاید یا چند تومان پایین بیاید؟
پایین می آید یعنی اینکه قیمت واقعی دلار چند است و اگر مکانیزم بازار تعیین کننده باشد، قیمت دلار به چند تومان خواهد رسید؟
پایین بیاید یعنی دخالت کنندگان، دوست دارند و می خواهند چند باشد و تا کجا اجازه کاهش می دهند؟ برای قیمت واقعی دلار باید گفت وقتی توافق شود و التهابات و انتظارات تورمی و تحدیدی و تهدیدی فروکش کند، انگاه این بازار است که تعیین کننده است. در علم اقتصاد و با استفاده از حد اقل سه روش و با کمک از علم ریاضی، قیمت واقعی دلار قابل محاسبه است. اما اگر قرار به تعیین نرخ باشد و مداخله که تا بحال هم همینگونه بوده است، انگاه باید دید چه نرخی، نرخ بهینه برای مداخله کننده است؟
واقعییت این است که در طی سالهای گذشته به دلایل متعدد همچون تحریمها و عدم دسترسی ازاد و مکفی به دلار و کسری بودجه در طیفی که یک سر آن ازادی مطلق است و سر دیگر ان دخالت صد در صد، از سهم بازار (یعنی ازادی) در تعیین نرخ فاصله گرفتیم و به دخالت بیشتر نزدیک شدهایم.
در این مقطع زمانی اگر توافق شود و تحریمها کنار برود و دسترسی ایران به دلارهای بلوکه شده میسر شود و امکان فروش نفت فراهم باشد، به نظر می رسد اولا انگیزه دولت برای دخالت کمتر می شود و ثانیا می تواند نرخهای زیر ۷۰ هزار تومان (نرخ ارز توافقی فعلی) را تحمل کند و در بستر زمان و طی ماههای اینده نظاره گر کاهش بیشتر نرخ دلار باشد و تعیین ان را به بازار بسپرد.
در این حالت است که انتظار می رود دلار کمتر از ۶۰ هزار تومان را هم شاهد هستیم. به عبارت دیگر اگر قیمت واقعی دلار ملاک باشد و مداخله نشود، حتما این نرخ خیلی کمتر از ۷۰ هزار تومان است. یک نکته مهم دیگر اینکه برای اقتصادی مثل ایران که سهم بالای ۸۰ درصد از واردات ان متعلق به کالاهای سرمایهای و مواد اولیه است، بر اساس مطالعات انجام شده قوی و دانشگاهی هر گونه کاهش در ارزش پول ملی به بهانه توسعه صادرات منتفی است و کمتر از شش ماه این کاهش از طریق افزایش قیمت تمام شده تولید جبران می شود.
باید بدانیم نرخ ارز تنها یک متغییر اقتصادی نیست و مرتبط با احساس غرور و عزت ملی است. در زمان تشکیل یورو در دهه ۱۹۹۰ میلادی، یکی از مشکلات جدی فرا روی پول واحد اروپا، تعصب مردم بعضی از کشورهای اروپایی به پول ملی کشورشان بود و ان را پرچم افتخار در جیب خود میدانستند و حاضر به تسهیم آن با کشورهای دیگر نبودند.
یک نکته و چالش مهم این است که اگر مکانیزم بازار تعیین کننده نرخ بعد از توافق باشد و تحلیل ما یعنی کاهش شدید نرخ دلار به وقوع بپیوندد، باید فکر برای سرمایه گذاری دلاری و سکهای و طلایی مردم کرد که البته مشخص است عموم مردم و قشر اسیب پذیر خوشحال و برخی هم ناراحت و متضرر می شود.
با توجه به جمیع جهات به دولت پیشنهاد می شود در صورت توافق عمیقا دست از مداخله بردارد و تعیین نرخ را به بازار بسپرد. در این حالت اگر چه عدهای که سکه پیش خرید و دلاری و طلایی سرمایه گذاری کردهاند متضرر میشوند، لیکن رضایت مندی ملی بالا می رود.
در این صورت سرمایهها از ذخیره سازی بصورت دلاری و طلایی خارج و به سمت بخش واقعی اقتصاد یعنی تولید و تجارت و بخش مالی اقتصاد سوق پیدا می کند. در پایان سوالی جدی را با خوانندگان محترم مطرح می کنم. در تمام این دو یا سه دهه اخیر عادت به شرایط تحریم و متغییرهای تحریمی کردهایم. ایا اگر تحریمها برداشته شود، چقدر بلد هستیم که در شرایط ازاد کار کنیم و با متغییرهای واقعی اقتصاد طرف باشیم؟ ایا کاهش هزینه معاملات و حمل و بیمه و نقل و انتقال پول و … را دوست داریم و به نفع خود می دانیم یا بلد نیستیم و تمایلی به کار در این حالت نداریم.
با توجه به انچه در پیش است، باید شرایط کار در حالت بدون تحریم را از همین الان تمرین کنیم. شک نکنید، اصلا راحت نیست و باید بلدشویم. ما سال هاست این گونه کار نکردهایم.
source