رویداد۲۴| سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشور، روز چهارشنبه در جمع خبرنگاران گفت که دور بعدی مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در رم، پایتخت ایتالیا، برگزار میشود.
این خبر، اما در شرایطی اعلام شد و یک پایتخت اروپایی به عنوان دور بعدی مذاکرات مطرح بود که پیش از این خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آگاه گزارش داده بود که مدیران سیاسی انگلیس، فرانسه و آلمان قرار است با مقامات ایران در رم دیدار کنند. دو منبع دیپلماتیک به رسانه انگلیسی گفته بودند که مدیران سیاسی انگلیس، فرانسه و آلمان روز جمعه در رم، پایتخت ایتالیا با همتایان خود از ایران (مجید تخت روانچی و کاظم غریبآبادی، معاونان وزیر خارجه ایران) دیدار خواهند داشت.
این بدان معناست که دستکم هیات ایرانی یک روز زودتر برای مذاکره در رم خواهد بود و روز جمعه با اروپاییها دیدار میکند و روز شنبه در دور چهارم گفتوگوها برابر نمایندگان آمریکا حاضر میشود و با این حساب باید بهار ۱۴۰۴ را برای ایران فصل مذاکره و گفتوگو دانست.
به این ترتیب با احتساب مذاکرات روز شنبه پیش رو، از چهار دور گفتوگوهای ایران و آمریکا دو دور آن در عمان و دو دور آن در ایتالیا برگزار شده است. اگرچه میانجیگر این دور از مذاکرات نیز وزیر امور خارجه عمان است، اما نفس برگزاری این نشستها میان مسقط و رم معنای خاصی دارد. در مذاکرات قبلی ایران و آمریکا، حتی مذاکراتی که به برجام منتج شد، محل مذاکرات یا وین در اتریش بود یا ژنو در سوئیس، اما اکنون نخستین بار است که رم برای برگزاری مذاکراتی در این سطح انتخاب میشود.
در شرایطی که روابط ایران اکنون با تروئیکای اروپایی یعنی فرانسه و آلمان و انگلستان چندان بر مدار توافق نیست، شاید اتفاقا ایتالیا با توجه به رابطه خوبش با آمریکا و نزدیکی به هر سه کشور تروئیکای اروپایی انتخابی هوشمندانه باشد.
در این بین، اما باید پرسید آیا روند این مذاکرات میتواند برای اقتصاد ایران مفید باشد و این بار به منافع پایدار منجر شود؟ ایران یک بار به طور مشترک با این کشورها گفتوگو کرده و حالا با اروپاییها و آمریکا قرار است جدا مذاکره کند.
بازارهای سرمایه البته که واکنش مثبت به مذاکرات نشان دادهاند و دلار تنها از اولین دور مذاکرات ایران و آمریکا رقم ۲۵ هزار تومان را به عنوان کاهش ثبت کرده و از ۱۰۶ هزار تومان تا رقم ۸۱ هزار تومان عقب نشسته و قیمت سکه و طلا نیز مشخصا کاهشی بوده است؛ اما آیا این روند ادامه دار خواهد بود؟
مرتضی افقه، اقتصاددان و استاد دانشگاه معتقد است این روند بیشتر به دلیل انتظارات روانی رخ میدهد و به اقتصاد ۲۴ میگوید که هیچ تغییر پایداری در کوتاه مدت چه در صورت پیروزی و چه شکست مذاکرات رقم نخواهد خورد.
بیشتر بخوانید: بازار ارز در پیچ و تاب اخبار سیاسی
افزایش و کاهش قیمتها در بازارهای سرمایه انتظاری است
مرتضی افقه درباره روند ناگهانی کاهش قیمتها در بازار سرمایه ایران پس از اولین دور مذاکرات به اقتصاد ۲۴ میگوید: «درباره اقتصادی مثل ایران که به تجارت خارجی و روابط سیاسی خود به شدت وابسته بوده، کاملا طبیعی است که با شروع مذاکرات حتی بدون لزوما نتیجه خاصی، نوسانات جدی در قیمت طلا و ارز رخ بدهد.
اقتصاد ایران به شدت وابسته به فروش نفت است و تامین نیازهای تولید و مصرف آن از درآمدهای نفتی اداره میشود. در این شرایط مشخصا هر اتفاقی در روابط خارجی ایران و در مرحله اول روابط سیاسی و به طبع آن روابط اقتصادی ایران رخ بدهد، مستقیم بر زندگی و معیشت شهروندان تاثیر گذار است.»
این استاد دانشگاه درباره روند رخ داده هفتههای اخیر در بازار سرمایه ایران نیز تصریح میکند: «اما وضعیت فعلی رخ داده فعلا فقط آثار روانی و انتظاری است که بر بازار ایران حاکم میشود. این بدان معناست که این تصور یا پیش بینی که اگر مذاکرات موفق باشد بلافاصله قیمت ارز و طلا کاهش مییابد و یا بالعکس اگر مذاکرات ناموفق باشد فورا افزایش قیمت خواهیم داشت، چندان درست به نظر نمیرسد.
فعلا و تا زمانی که مذاکرات چه مثبت و چه منفی به نتیجه برسد این نوسان قیمت به ثبات نمیرسد و حتی با یک مصاحبه رئیس جمهور آمریکا و یا سخنان یکی از مقامات تاثیرگذار ما، چه مثبت و چه منفی بلافاصله اثر آن را در بازار ارز و طلا مشاهده خواهیم کرد.»
افقه در ادامه میافزاید: «بنابراین میتوان این طور ارزیابی کرد که اگر مذاکرات منجر به توافق شود و این توافق رخ داده و اجرایی و عملیاتی شود و این عملیاتی شدن باید به معنای این باشد که ایران بتواند نفت خود را بفروشد، میتوان به نتایج اقتصادی در روند مذاکرات امید داشت.
البته این روند هم چنین منوط به این است که باید حتما در پی به نتیجه رسیدن مذاکرات، مساله FATF نیز حل شود تا بتوانیم روابط پولی و بانکی را برقرار کنیم. توجه کنید تنها برداشته شدن سایه تهدید و رفع تحریم روی کاغذ بدون این که بتوانیم روابط پولی و بانکی خود را برقرار کنیم بی فایده است. وگرنه اینکه فقط تحریمها برداشته شود و همچنان در نقل و انتقالات بانکی مشکل داشته باشیم، نه این که بر تجارت خارجی ایران بی اثر باشد، اما در هر حال برای ایران پرهزینه خواهد بود.
نکته دیگر این است که حتی اگر تحریم برداشته و FATF نیز حل شود، اما تهدیدات منطقهای و به خصوص تهدیدات مکرر اسرائیل اگر همین طور بر سر کشور باشد، باز هم روند اقتصاد مطلوب نخواهد بود و سرمایه گذاری در شرایط تنش به طور معمول رخ نمیدهد.»
مرتضی افقه هم چنین درباره مقایسه وضعیت اقتصاد ایران در دوران برجام و انتظارات موجود بنا بر این مقایسه با دور تازه مذاکرات نیز خاطرنشان میکند: «اما درباره این که مکرر وضعیت فعلی و مذاکرات در جریان را با برجام مقایسه میکنند، باید بگویم که اگر همه سه موردی که ذکر کردم یعنی رفع تحریمها، پذیرش FATF و رفع تنشها رخ بدهد تازه وضعیت ایران در یک بازگشت مشابه سال ۱۳۹۷ خواهد بود که ساختارهای ضدتولید و ضدتوسعه حاکم بر کشور مانع پیشرفت بودند و در واقع آن ساختارها بودند که باعث شدند ما تا این میزان در برابر تحریمها آسیب پذیر شدیم، بنابراین اگر انتظار داشته باشیم که اگر توافق شود، همه چیز ناگهان گل و بلبل شود نه این درست نیست.
در این بین باید توجه داشت که البته برجام تفاوتهایی نیز داشت، در واقع نقش برجام آن را دچار مشکل و فروپاشی کرد، اما اکنون فرض من و شما این است که توافق حاصل از دور تازه مذاکرات ادامه بیابد. من معتقد هستم که توافق حتی اگر ادامه یابد باز هم شرایط اقتصاد باثبات نمیشود و هم چنان به دلیل ناکارآمدیهای داخلی وابسته به درآمدهای نفتی باقی میمانیم و بنابراین هم چنان روابط خارجی میتواند تاثیر گذار باشد.»
فروپاشی اقتصادی در کمین است؟
این استاد دانشگاه درباره اینکه بدون رسیدن به نقطه توافق، چه سرنوشتی برای اقتصاد ایران در انتظار است؟ به اقتصاد ۲۴ میگوید: «از نظر من اگر به توافق نرسیم در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار خواهیم گرفت و دلیل آن نیز یکی همین است که اکنون ما حتی همچون سالهای قبل نفت به صورت دورزدن تحریمها نیز نمیتوانیم بفروشیم. توجه کنید که ادعاها بر این اساس بود که ما روزانه یک و نیم میلیون بشکه نفت را دستکم در ۷ سال اخیر در چین میفروختیم و این ادعای درستی بود، اما مساله این بود که فروش این نفت برای ایران بسیار پرهزینه و گزاف بود.»
افقه همچنین تاکید میکند: «ما نفت خود را زیر قیمت میفروختیم و بازپرداخت وجه این فروش را نیز بسیار پرهزینه به کشور وارد میکردیم.»
این اقتصاددان در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مساله فشار حداکثری ترامپ علیه ایران تصریح میکند: «اکنون، اما وضعیت متفاوت است، چرا که اگر مذاکرات به نتیجه نرسد و فشار حداکثری ترامپ نیز اعمال شود دیگر شرایط سابق برای فروش یک و نیم میلیون بشکه را نیز نخواهیم داشت و به نوعی به وضعیت سال ۱۳۹۸ باز میگردیم که حدود سیصد هزار بشکه نفت میفروختیم، با این تفاوت که سال ۱۳۹۸ دولت بالاخره منابعی داشت که جایگزین فروش نفت کند، یعنی بالاخره یک سری اوراق قرضه منتشر کرد، اموال و مایملک دولتی را فروخت، قیمت ارز را افزایش داد، اما اکنون هیچ کدام از این راهکارها نیز دیگر وجود ندارد؛ بنابراین اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد و تحریمها برداشته نشود شرایط بسیار بسیار سختی در پیش خواهد بود.»
شرایط امروز ایران با روزهای جنگ ۸ ساله متفاوت است
افقه درباره توان و پایداری اقتصاد ایران برای شرایط پرتنشتر و حتی جنگ نیز میگوید: «باید توجه داشت که اکنون نیز کشور از نظر اقتصادی در وضعیتی است که نه تنها توان درگیری نظامی را ندارد که توان حمله و یا بمباران یک کارخانه را نیز نداریم و از اساس شرایط اکنون ایران با شرایط دوران جنگ بسیار متفاوت است.
یک دلیل شاید این است که اکنون سرمایه اجتماعی دوران جنگ ۸ ساله ایران و عراق وجود ندارد که مردم بتوانند مشکلات یک جنگ را تحمل کنند. در واقع میتوان گفت که ظرفیت مردم ایران پس از سه دهه تحمل مشکلات به انتها رسیده و بنابراین اگر حتی یک پمپ بنزین را نیز از کار بیاندازند ممکن است نارضایتی شهروندان خود یک عامل بحران زا باشد.»
این اقتصاددان و استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان میکند: «بنابراین معتقدم اکنون از اساس توان درگیری نظامی را نداریم و من البته بعید میدانم که اساسا مسئولان نیز به دنبال این روند باشند.
حرکت به سمت مذاکره نیز اجتناب ناپذیر بوده ولی نکته مثبت این است که به رغم این که حامیان اسرائیل در میان اطرافیان ترامپ رخنه کردهاند و حتما به او فشار میآورند که توافقی انجام نشود و خود اسرائیل نیز به شدت در پی کارشکنی در روند مذاکرات است، اما نکته مثبت آن یکی همین است که خود ترامپ نیز علاقمند است که توافق انجام شود و حتی امیدوار است که به نتیجه برسد.»
source