به گزارش تابناک،سفر دونالد ترامپ به عربستان، امارات و قطر در می ۲۰۲۵، همزمان با قراردادهای چند میلیارد دلاری، پیام روشنی از افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی شبهجزیره عربی در خاورمیانه و نظام بینالملل دارد. برای مثال، قرارداد ۱۱۰ میلیارد دلاری تسلیحاتی آمریکا با عربستان در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ (۲۰۱۷) نشاندهنده عمق روابط استراتژیک این دو کشور است.
در سال ۲۰۲۴، تجارت دوجانبه آمریکا و امارات به ۳۱.۴ میلیارد دلار رسید که نشان از تبدیل امارات به قطب اقتصادی منطقه دارد. این تقویت جایگاه کشورهای عربی، بهویژه امارات، با کاهش اهمیت شامات (سوریه و لبنان) همراه شده و فشار بر ایران را افزایش داده است.
لابی عربی، برخلاف روسیه یا اسرائیل، با استفاده از نفوذ اقتصادی و دیپلماتیک، بهدنبال محدود کردن ایران در مذاکرات هستهای است، با این رویکرد که حساسیت ایران را تا حد امکان برانگیخته نشود و حتی تضمین های امنیتی از ایران هم گرفته شود(سفر وزیر دفاع سعودی به ایران در همین راستا تحلیل می شود)
در واقع می توان گفت برخلاف تصور عمومی که اسرائیل یا روسیه را موانع اصلی مذاکرات ایران و آمریکا میداند، شواهد نشان میدهد لابی عربی نقش کلیدی در ایجاد موانع دارد به خصوص آنکه ترکیه هم در گوشه دیگری زمین، همین هدف را دنبال می کند.
تحریم شبکه فروش نفت ایران به چین، که یکی از بزرگترین بازارهای نفت ایران است، همزمان با سفر ترامپ اعلام شد. در سال ۲۰۲۳، ایران روزانه حدود ۱.۵ میلیون بشکه نفت به چین صادر میکرد که حدود ۱۰ درصد از نیاز نفتی چین را تأمین میکرد.
نمی توان فراموش کرد که امارات در سال ۲۰۲۳ میزبان کنفرانس بینالمللی انرژی هستهای بود و خواستار نظارت سختگیرانهتر بر برنامه هستهای ایران شد و قاعدتا این لابی عربی خواهان بهبود روابط ایران و آمریکا نیست و با حمایت از تحریمها و تقویت روابط با آمریکا، فضای مذاکرات را به نفع خود تغییر میدهد.
تحریمهای نفتی: اهرم فشار آمریکا و کشورهای عربی
تحریم شبکه فروش نفت ایران به چین، که یکی از بزرگترین بازارهای نفت ایران است، همزمان با سفر ترامپ اعلام شد. در سال ۲۰۲۳، ایران روزانه حدود ۱.۵ میلیون بشکه نفت به چین صادر میکرد که حدود ۱۰ درصد از نیاز نفتی چین را تأمین میکرد. این تحریمها، با حمایت ضمنی کشورهای عربی که بهدنبال افزایش سهم خود در بازار نفت آسیا هستند، بهعنوان اهرمی برای تضعیف موقعیت ایران در مذاکرات مسقط عمل میکند. برای مثال، عربستان در سال ۲۰۲۴ تولید نفت خود را به ۱۲ میلیون بشکه در روز افزایش داد تا خلأ ناشی از تحریمهای ایران را پر کند.
پیشنهاد کنسرسیوم غنیسازی: ابتکار دیپلماتیک ایران
روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که ایران پیشنهاد ایجاد یک پروژه مشترک غنیسازی اورانیوم با مشارکت کشورهای عربی را مطرح کرده است. این ابتکار، که احتمالاً انگیزه سفر عباس عراقچی به عربستان و امارات بوده، تلاشی برای شکستن بنبست «غنیسازی صفر» است. برای مثال، ایران در سال ۲۰۱۵ در چارچوب برجام، سطح غنیسازی خود را به ۳.۶۷ درصد محدود کرد، اما پس از خروج آمریکا از برجام در ۲۰۱۸، غنیسازی تا ۶۰ درصد افزایش یافت.
رسانههای غربی گزارش دادهاند که آمریکا در مسقط از مواضع تند رسانهای پرهیز کرده و شکست مذاکرات را خط قرمز خود میداند. با این حال، عدم پاسخگویی به طرحهای ایران و تغییر مکرر مواضع آمریکا، نشاندهنده فقدان آمادگی برای مذاکرات جدی است.
پیشنهاد کنسرسیوم میتواند اعتمادسازی منطقهای را تقویت کند و اگر کشورهای عربی موافقت کنند، ممکن است دولت ترامپ نیز موضع خود را تعدیل کند. این اقدام مشابه پیشنهادهای اعتمادساز در گذشته، مانند همکاری هستهای ژاپن و کره جنوبی در دهه ۱۹۹۰، است.اما می توان پیش بینی کرد با توجه به رویکردهای پنهان لابی عربی، پیشنهاد کنسرسیوم هسته ای چندان به واقعیت نزدیک نخواهد شد.
مذاکرات مسقط: واقعی یا دام؟
ایران مذاکرات مسقط را با تردید مینگرد و آن را «دام» احتمالی برای کشاندن تهران به رویارویی میداند. رسانههای غربی گزارش دادهاند که آمریکا در مسقط از مواضع تند رسانهای پرهیز کرده و شکست مذاکرات را خط قرمز خود میداند. با این حال، عدم پاسخگویی به طرحهای ایران و تغییر مکرر مواضع آمریکا، نشاندهنده فقدان آمادگی برای مذاکرات جدی است.
برای مثال، در مذاکرات وین (۲۰۲۱-۲۰۲۲)، آمریکا پیشنهادهای ایران برای تضمین اقتصادی را بیپاسخ گذاشت. ایران، که از یک ماه پیش سناریوهای شکست مذاکرات را آماده کرده، در مسقط بهدنبال ارزیابی جدیت آمریکا فراتر از اظهارات رسانهای است. تحلیلها نشان میدهد که ترامپ به حفظ فضای مثبت مذاکرات با ایران نیاز دارد، عمدتاً به دلایل داخلی و بینالمللی. در داخل آمریکا، نظرسنجی گالوپ در سال ۲۰۲۴ نشان داد که ۶۲ درصد آمریکاییها خواستار دیپلماسی با ایران هستند تا از تنش نظامی جلوگیری شود. در سطح بینالمللی، حفظ ثبات بازارهای انرژی، بهویژه پس از نوسانات قیمت نفت در سال ۲۰۲۳ (متوسط ۸۰ دلار در بشکه)، برای دولت ترامپ حیاتی است. با این حال، فقدان نشانههای تغییر بنیادین در موضع آمریکا نسبت به حقوق هستهای ایران، تردیدها را افزایش داده است.
افزایش وزن سیاسی و اقتصادی شبهجزیره عربی، بهویژه امارات و سعودی، با کاهش اهمیت شامات همراه شده است. برای مثال، بازسازی سوریه پس از جنگ داخلی (۲۰۱۱-۲۰۲۳) با کندی پیش میرود و سرمایهگذاری خارجی در این کشور در سال ۲۰۲۴ تنها ۲.۳ میلیارد دلار بود، در حالی که امارات در همان سال ۱۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی جذب کرد. این تحول، قدرت چانهزنی کشورهای عربی در مذاکرات منطقهای را افزایش داده است. رفع تحریم های سوریه با درخواست محمد بن سلمان از ترامپ که در سفر روز گذشته ترامپ به سعودی حاصل شد، چشم اندازی روشن تر از نزدیکی سوریه به لابی عربی خلیج فارس را نشان می دهد.
گزارش های غیررسنمی نشان می دهد ایران از یک ماه پیش سناریوهای مختلفی برای شکست مذاکرات آماده کرده است، از جمله تقویت آرایش دفاعی، گسترش غنیسازی و افزایش همکاری با چین و روسیه. برای مثال، در سال ۲۰۲۴، ایران و چین قراردادهای تجاری به ارزش ۱۰ میلیارد دلار امضا کردند که بخشی از آن به حوزه انرژی مربوط بود.
در همین فضا، با دستور سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، نیروی دریایی سپاه آرایش عملیاتی جدیدی در قالب طرح نازعات در جزایز سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک، ابوموسی و سیری مستقر کرده است. اقدامی که نشان دهنده توجه ایران به همه سناریوهای ممکن مذاکرات ایران و آمریکا است.
نازعات، سپر ایران: آرایش دفاعی جدید در تنگه هرمز چه پیامی دارد؟
در همین فضا، با دستور سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، نیروی دریایی سپاه آرایش عملیاتی جدیدی در قالب طرح نازعات در جزایز سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک، ابوموسی و سیری مستقر کرده است. اقدامی که نشان دهنده توجه ایران به همه سناریوهای ممکن مذاکرات ایران و آمریکا است. این جزایری که عملا دژ دفاعی ایران در خلیج فارس هستند حالا کارکرد جدیدی در دکترین دفاعی-امنیتی ایران یافته اند. تنها یک جمله برای درک اهمیت تنگه هرمز کافی است: تنگه هرمز روزانه شاهد عبور ۲۰ درصد از نفت جهان (حدود ۲۱ میلیون بشکه) است.
در نهایت می توان گفت مذاکرات مسقط در می ۲۰۲۵ آزمونی حساس برای ایران، آمریکا و کشورهای عربی است. پیشنهاد کنسرسیوم غنیسازی میتواند به اعتمادسازی منطقهای منجر شود، اما فشارهای لابی عربی، تحریمها و ابهام در مواضع آمریکا، احتمال توقف مذاکرات را افزایش داده است. ایران با تقویت آرایش دفاعی و آمادهسازی برای سناریوهای مختلف، خود را برای هر دو گزینه دیپلماسی و تقابل آماده کرده است. آینده مذاکرات ایران و آمریکا در عمان نهتنها بر برنامه هستهای ایران، بلکه بر توازن قدرت در خاورمیانه تأثیر عمیقی خواهد گذاشت.
مهرداد سپهوند
source