ساعت 24 – حالا دیگر مثل روز روشن است که ارتفاع زندگی مادی اکثریت ایرانیان با سقوط بزرگ روبه‌رو شده و میلیون‌ها کارگر و پیشه‌ور خرده‌پا و نیز کارمندان با شتاب به زیر خط فقر افتاده یا درنزدیکی آن قرار دارند. شهروندان ایران از اوایل دهه تازه سپری‌شده و پس از اعمال رژیم تحریم‌ها از سوی آمریکا و نیز ناکارآمدی دولت‌ها در سیاستگذاری به دلیل مجادله در زمین سیاست داخلی نتوانستند به‌اندازه کافی ثروت تولید کنند.

نابرابری فزاینده و سقوط اخلاقی

تولید اندک ثروت نیز با نابرابر‌ترین اندازه ممکن بین ایرانیان توزیع شد. حقیقت ناراحت‌کننده این است که چشم‌انداز میان‌مدت کشور نیز برای ایرانیان روشن نیست و کسب‌وکار و نیز اندازه معیشت مردم به داستان مبارزه با آمریکا گره خورده است‌. آیا این سقوط بدترین سقوط برای ایرانیان است؟

البته که نابرابری فزاینده و نیز روزافزون شدن تهیدستی بسیار دردناک است اما باید گفت در این سال‌ها‌ی سخت سپری‌شده دو سقوط دیگر نیز در میان ایرانیان و در لایه‌های زیرین دیده می‌شود. زیر پوست هر ایرانی در این سال‌ها و در این روزهای ناروشن جریانی از سقوط اخلاقی در اندازه و شکل‌های گوناگون و نیز در میان گروه‌های اجتماعی راه افتاده که کاهش رعایت اخلاق عرفی و مراعات قانون است.

شوربختانه و با کمال تاسف باید گفت این رخداد بسیار آسیب‌رسان به یک قشر و یک گروه محدود نشده است و هر قشر و گروهی کوشش‌های جانکاهی دارند که دخل‌وخرج خود را در تعادل نگه دارند. از آنجایی که شهروندان برای به دست آوردن درآمد بیشتر حتی با کار بیشتر چشم امید به نهادهای حکومتی ندارند و از آنجایی که از دولت آموخته‌اند دست در جیب هم‌میهنان می‌کنند.

. به طور مثال یک خبرگزاری رسمی نوشته است‌: «فروش اکتان‌افزا و ادتیوهای بنزین در جایگاه‌های عرضه سوخت ممنوع است و حتی اگر مالک خودرو متقاضی دریافت این اقلام باشد باید آن‌ها را از فروشگاهی خارج از جایگاه دریافت کند اما فروش اجباری و دریافت پول زور در زمان سوخت‌گیری از عجایب این ‌روزهاست.»

این روزها شهروندان برای خرید نان که می‌روند خشمگین و اندوهگین می‌شوند وقتی می‌بینند همان نانوایی که مهربان به نظر می‌رسد چگونه نان را کوچک و قیمت را دو برابر کرده و بدون اینکه به‌روی خود بیاورد به مشتریان می‌فروشد. مردم به چشم می‌بینند رانندگان تاکسی‌، قصاب‌ها‌، میوه‌فروش‌ها‌، صاحبان کارخانه‌های مواد‌غذایی و… همه بی‌انصاف شدند چون با انصاف بودن خرج دارد.

سقوط بدتر از هر چیز اما بی‌تفاوتی شهروندان به همه اجحاف‌هایی است که در حقشان می‌شود. هرکس تصورش این است که می‌تواند بی‌اخلاقی دیگران را تلافی کرده و بی‌تفاوتی که خشن‌ترین مجازات است را در جای دیگر جبران کند. شهروندان ایرانی تا کجا در این سقوط پیش رانده خواهند شد و سهم دولت چقدر است؟

source

توسط wisna.ir