ساعت 24 – محمد طبیبیان اقتصاددان نامدار ایرانی و از امضاکنندگان بیانیه 180 اقتصاددان که در باره مسایل روزکشور صادرشد و در آن به تغییر پارادایم اداره کشور تاکید شده بود در پاسخ به برخی انتقادها نکات بسیار مهمی را طرح کرده که عینا از صفحه تلگرامی وی نقل می‌شود

طبیبیان

یکم- حی ابن یقظان (زنده‌اندیشناک) یکم. این نام قهرمان کتاب داستانی ابن طفیل است، او در قرن ششم هجری در آندولوس زندگی می‌کرد. این کتاب داستانی شرح انسان تنهایی است که از بدو تولد در یک جزیره به تنهایی به‌سر می‌برد و چون با کسی مراوده نداشت با کاربرد خرد و‌اندیشه صحیح و معقول به حقایق روزگار پی می‌برد.

چرا این نام را برای عنوان مطلب انتخاب کرده ام؟ خواهم گفت.

دوم. قبل از پرداختن به اصل مطلب یک مقدمه‌ای بگویم. من هم مانند بسیاری دیگر، مردم را به سه گروه خوب و بد و بی تفاوت تقسیم می‌کنم. بیشتر مردم را هم در گروه اول، یعنی مردم خوب، می‌بینم. کسانی که درتلاش معاش شرافت‌مندانه برای بهبود زندگی خود هستند و بهتر از آن کسانی که سعی در بهبود زندگی خود دارند و با دست و قدم و حداقل اندیشه و حس همدری بفکر دیگران هم هستند.

اما چاره‌ای نیست جز این که برخی را هم در گروه انسان‌های بد دسته بندی کنم. این‌ها هم دو دسته‌اند. یکی کسانی که برای منافع خود به دیگران آسیب می‌رسانند، مثل بزهکاران، مفت‌بران، غارتگران، و هرکس به دنبال سیاهروزی دیگران است. گروه دیگری که بدون دلیل و منفعت شخصی هم حاضرهستند به دیگران آسیب برسانند و زمینه سیاه‌روزی آنان را فراهم کنند.

اقتصاددان ایتالیایی، کارلو چیپولا در مقاله نظریه حماقت، این گروه اخیر را لایق عنوان ‘احمق’ می‌داند و می‌گوید خطرناکترین اعضاء یک جامعه احمق‌ها هستند، کسانی که حاضر هستند به دیگران آسیب برسانند بدون منافع مشخص برای خودشان. راه علاجی در مقابله با آن‌ها یافت نمی‌شود و چاره‌ای نیست جز این که باید از آن‌ها پرهیز کرد.

سوم. بعد از انتشار بیانیه ۱۸۰ استاد دانشگاه و اقتصاددان برخی به اتهام‌زنی پرداختند و اینجانب هم در همین کانال بدون اشاره به گروه خاصی تاریخچه این شیوه برخورد و ‘پلتیک تبدیل انتقاد به سرزنش’ را مطرح کردم. در بین پرخاش‌گران فردی را دیدم که از قبل می‌شناختم و در گروه افراد بد قرار نمی‌دادم.

طبعاً به سفارش پروفسور چیپولا با گروه افراد بد نباید طرف شد و به قول سعدی ‘حیف باشد سخن حکمت با ایشان گفتن’. اما به‌این فکر افتادم به‌این یکی جوابی بدهم، چون طبق سابقه درآن گروه نبود. از آنجا که نام او را نمی‌برم او را آقای حی ابن یقظان-زنده‌اندیشناک- می‌نامم به دو دلیل، یکی این که سالها پیش با او بحث و صحبت داشتم و او را فرد مثبتی می‌دیدم و اهل دل و اصولاً اهل این شیوه نمی‌دانستم.

فکر کنم به دلیلی اندیشناک است و مجبور با این نوع موضع گیری غیر منصفانه و دور از شان. آقای حَی عزیز: اگر چیزی مجبورتان کرده، هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو، حرجی نیست بنده هم به سهم خود دلخوری ندارم و برروال قدیم هستم. اما اجازه بدهید چند نکته در مورد فرمایشات شما بگویم مثل حَی ابن یقظان قهرمان کتاب ابن طفیل به دل خود مراجعه کنید شاید دریابید.

چهارم، اما این جناب حی ابن یقظان -زنده‌اندیشناک – داستان ما چه گفتند؟ الف-‘اقتصاددانانی که اخیرا نامه نوشتند، پالس ترس و تسلیم کشور را به دنیا صادر کردند. ’ حی جان؛ نامه نوشتن پالس ترس نیست، دادوفریاد و اشتلم و شعاردادن هم پالس شجاعت نیست. این که افرادی مرتباً با کلام و پرخاش و شعار‌های فلک خراش دشمنان را به تعدی و تجاوز تحریک کنند و با سخنان بی‌پشتبند و شعاری به نابودی تهدید کنند و مانند آن. در مقابل هزینه عکس العمل دشمن بمب و موشک بر سر خان‌و‌مان مردم بی‌گناه باشد، این هم نه کرامتی دارد نه شجاعت است.

موضوع اصلی نامه اقتصاد دانان و دانشگاهیان چه بود؟ لزوم تغییر در پارادیم سیاسی و مدیریتی کشور. به جای شعار دادن و مایه گذاشتن از مردم تحت محرومیت…، یک جمله معنی دار بفرمایید که حتی یک بند از آن نامه عینیت ندارد، موضوعیت ندارد ، فوریت ندارد و صحیح نیست. ب- ‘همین افراد با فشارهای خودشان مذاکره را بر کشور تحمیل کردند و دیدید که در خلال مذاکره به ما حمله شد’.

حی جان انصاف، وجدان. کدام یک از این صد و هشتاد نفر دستی در سیاست خارجی داشته‌اند و کدام یک بازوی سیاسی که چیزی تحمیل کنند؟ اما باید توجه کنیم که مذاکره یک ابزار مدیریت کلان است.

همه کشور‌ها در شرایط بحران خارجی هم دست از تماس و مذاکره بر نمی‌دارند. شوروی و آمریکا در اوج جنگ سرد که هزاران موشک اتمی به طرف یکدیگر نشانه رفته بودند سفارتخانه فعال در پایتخت‌های یکدیگر داشتند. بین کاخ سفید و کرملین خط تلفن مستقیم وجود داشت و دارد.

صَرف هزینه برای وزارت خارجه، بودجه و حقوق و هزینه دلاری صرف کردن و آنگاه استفاده از این امکان را ناپسند دانستن خود یک ضایعه است بر سر ضایعه‌های دیگر و منطقی نیست. این تدارک حمله مربوط به مذاکره و غیر مذاکره نبود سال‌ها تدارک شده بود در زیر چشم و دید کسانی که پهباد سازی اجنبی در داخل و تشکیل و فعالیت گروه‌های نفوذی را ندیدند و توجه نکردند، این به مذاکره ربطی ندارد.

هم اکنون هم مذاکره از ابزار حکومت و کار وزارت خارجه است، رفیق: در روابط بین کشورها قهر کردن معنی ندارد. این قهر کردن یک ویژگی فرهنگی خاص ایرانی است و آن هم قهر بین افراد عصبانی و دلخور ظاهر می‌شود نمی‌تواند بین دو حکومت معنی دار باشد. افتخار و عزم ملی ایرانیان تازه نیست تاریخی است کسی نمی تواند روح ایران را بشکند مگر موقتی از طریق دروغ و جادوئی چنانکه فردوسی گفته است.

اگر عده‌ای مذاکره نمی‌دانند یا اعتماد به نفس ندارند اما باید گفت مذاکره صحیح؛ عالمانه و خردمندانه و درجهت منافع ملی هم نشان از قدرت است و نه ضعف. برای دلیل از کهن بودن این شیوه در تاریخ ایران، فرزای از شاهنامه عرض می‌کنم. فردوسی می‌گوید در مورد وقتی که معارضه‌ای با خاقان چین در میان بوده است:

گُزین کن از ایران یکی مرد پیر/ خردمند و زیبا و گُرد و دبیر کز ایدر به نزدیک خاقان شود/ سخن گوید و راه او بشنود. چو نیکو نگردد به یک ماه‌کار/ تمامی بسالی برد روزگار به خوبی سخن گفت باید بسی/ نهانی، نباید که داند کسی.

هم ویژگی سفیر را بر‌می‌شمرد (مرد کهن با سابقه و کارکشته، زیبا، خردمند و با سواد) هم شیوه کار را (سخن گوید و سخن طرف مقابل را بشنود، اگر کار در یک ماه به نتیجه نرسد یکسال ادامه دهد، به خوبی و متانت باید سخن گفته شود و تا جایی که لازم است نهانی و محرمانه مراحل پی‌گیری شود تا دشمنان نتوانند تاثیر‌اعمال کنند).

این فرهنگ ایران بوده است. ج- ‘هدف صهیونیست‌ها یک کودتای گسترده بود که سال‌ها برای آن برنامه ریزی کرده بودند’. رفیق معنی کودتا را می‌دانید؟ این شکلی نیست. تعریف خاصی دارد.

این یک تدارک طولانی مدت و دقیق و مطالعه شده نظامی اطلاعاتی بود، به شکلی جدید و بسیار خبیثانه. برای این که چنین اتفاقاتی نمی‌افتاد نامذاکره- مذاکره نکردن-کارسازنبود، بلکه لازم می‌بود اولاً وزارت خاجه اجازه می‌یافت وظیفه‌اش را انجام دهد، زیرا دیپلماسی هم ابزار مواثری است.

ثانیاً نیروهای مربوطه به‌جای تجارت و بنگاه‌داری و پیمانکاری و دور زدن تحریم…بر کارهای اصلی خودشان متمرکز می‌شدند نه این که جلو چشمشان توسط دشمن کارخانه پهباد سازی ایجاد شود و نبینند و با کامیون موشک و پهباد و غیره حمل شود و متوجه نشوند، و کار اطلاعتی دشمن در بیخ گوششان در جریان باشد و نشنوند. آیا این پیشنهاد هم از مفاد آن نامه نبود؟

مشکلی از لحاظ معقول و به‌جا بودن در آن بند و سایر بندها یافت می‌شود؟ بفرمایید لااقل برای بنده آموزنده خواهد بود. کار حرفه‌ای جنابعالی و همه ما توجه به مشکلات و طرح آن‌ها بر مبنای عینیات و واقعیت‌‌ها و اجتناب از شعارزدگی واحیناً پیشنهاد راه حل است. بد نیست به این وجه هم توجه بفرمائید. شاید زنده‌اندیشناک همه ما باشیم.

source

توسط wisna.ir