ساعت 24 – در یک مقاله تحلیلی قابل تامل در وبسایت هندی NDTV، سید زبیر احمد، روزنامه‌نگار کهنه‌کار، به کالبدشکافی ۴۵ سال سیاست خارجی جمهوری اسلامی پرداخته و آن را یک «حرکت پرزحمت به سوی هیچ‌کجا» توصیف می‌کند. او استدلال می‌کند پس از چهار دهه، شعارهای انقلابی ثابت مانده، اما نتیجه آن چیزی جز انزوا و شکست نبوده است؛ در حالی که آمریکا همچنان قدرتمندترین کشور جهان است و ایران به بمب هسته‌ای نرسیده است.

 احمد می‌نویسد که ایران در آستانه یک انتخاب تاریخی قرار گرفته است. اولتیماتوم غرب برای توافق تا پایان ماه اوت و تهدید به فعال‌سازی مکانیسم ماشه، یک بلوف نیست؛ بلکه آخرین «مسیر فرار» است که در مقابل جمهوری‌اسلامی قرار داده شده. اما سوال اصلی این است: آیا رژیمی که تمام هویت خود را بر اساس دشمنی با غرب تعریف کرده، قادر به پذیرش یک راه‌حل عمل‌گرایانه است؟

▫️ چرا ایران در گذشته گیر کرده است؟

۱. تعریف هویت بر اساس «نفرت»
به گفته نویسنده، تراژدی بزرگ ایران این است که هویت خود را نه بر اساس آنچه «هست» (یک تمدن کهن، یک ملت بزرگ)، بلکه بر اساس آنچه از آن «متنفر» است (آمریکا، اسرائیل، غرب، سکولاریسم) بنا کرده است. این سیاست خارجی مبتنی بر نفرت، جز یک اقتصاد در حال کوچک شدن، تورم ۵۰ درصدی، فرار سرمایه و انزوای بین‌المللی، هیچ دستاوردی برای مردم ایران نداشته است. این یک «برهوت استریل» است که در آن، «هیچ، تنها به هیچ متصل می‌شود. »

۲. دو درسی که تهران هرگز نیاموخته است: ویتنام و چین
نویسنده دو نمونه تاریخی تکان‌دهنده را به عنوان مسیرهای جایگزین به ایران یادآوری می‌کند:
چین مائو: یک کشور ایدئولوژیک و کاملاً ضدغربی که در دهه ۷۰ میلادی، با یک چرخش عمل‌گرایانه، ضرورت تعامل با آمریکا را درک کرد. دیدار نیکسون از پکن، پایه‌های تبدیل چین به یک ابرقدرت جهانی را بنا نهاد.

ویتنام: کشوری که به وحشیانه‌ترین شکل ممکن توسط آمریکا بمباران شد. اما همین کشور، به جای انتقام، «صلح و آشتی» را انتخاب کرد. نویسنده با اشاره به موزه جنگ در ویتنا‌م می‌گوید: «آن‌ها به جای بمب، دو کبوتر سفید را در قلب موزه جنگ خود قرار دادند. » امروز، آمریکا و ویتنام شرکای استراتژیک هستند.

۳. آینده ایران: کره شمالی یا ویتنام؟
مقاله نتیجه می‌گیرد که غرب به دنبال «تغییر رژیم» در ایران نیست؛ آن‌ها از عواقب فاجعه‌بار آن در لیبی و عراق درس گرفته‌اند. آن‌ها تنها می‌خواهند ایران شعارهای بی‌معنی خود را که به موزه جنگ سرد تعلق دارد، کنار بگذارد. منطقه در حال تغییر است، اسرائیل با همسایگان ایران روابط دیپلماتیک برقرار کرده و ایران در این میان تنها مانده است. انتخاب امروز تهران، میان «یک‌دندگی» و «بقا» است. آیا می‌خواهد ویتنام بعدی باشد یا کره شمالی بعدی؟

🔸 پراگماتیسم در برابر ایدئولوژی (Pragmatism vs. Ideology): این دوگانه، هسته اصلی مقاله و تراژدی ۴۵ ساله ایران است. پراگماتیسم یعنی انتخاب یک مسیر بر اساس نتایج عملی و منافع ملموس برای ملت، حتی اگر با شعارهای گذشته در تضاد باشد (مانند چین و ویتنام). در مقابل، ایدئولوژی یعنی پایبندی به یک سری اصول ثابت و تغییرناپذیر، حتی اگر به قیمت نابودی منافع ملی و فلاکت مردم تمام شود. نویسنده معتقد است جمهوری اسلامی در تله ایدئولوژی خود گرفتار شده و تنها راه نجات آن، یک چرخش بزرگ به سمت پراگماتیسم است. زمان به سرعت در حال گذر است.

هاما- دکتر لطفعلی بخشی

source

توسط wisna.ir