فیلم M3GAN در ابتدای سال ۲۰۲۳ میلادی به نمایش درآمد با بودجۀ اندک ۱۲ میلیون دلاری موفق شد فروش فوقالعادۀ ۱۸۰ میلیون دلاری را به ثبت برساند تا به یکی از موفقترین آثار سال تبدیل شود. فیلمی که علاوه بر درخشش در باکس آفیس، به دلیل پرداخت جذاب و قابل توجهش به سوژۀ جدید هوش مصنوعی، توانست به فیلمی قابل بحث در میان مخاطبان تبدیل شود. M3GAN حتی از منظر سینمایی هم اثر قابل دفاعی بود و بسیاری از منتقدان به تحسین اثر پرداختند. حالا پس از گذشت ۲.۵ سال از اکران قسمت اول، دنبالۀ آن ساخته شده و به نمایش درآمده است.
سهخطی: دو سال پس از آنکه M3GAN، شگفتی هوش مصنوعی، سرکش شد و دست به یک شورش مرگبار زد؛ خالق آن، جما، به یکی از طرفداران پویش نظارت دولت بر هوش مصنوعی تبدیل شده است. یک پیمانکار دفاعی بدون اطلاع، سلاحی در سطح نظامی به نام آملیا ساخته است. با این حال، با افزایش خودآگاهی آملیا، علاقهاش به گرفتن دستور کمتر میشود. جما به امید متوقف کردن آمیلیا، تصمیم میگیرد M3GAN را احیا کند و آن را سریعتر، قویتر و کشندهتر از قبل سازد.
همانطور که گفتم موفقیت فیلم M3GAN در سال ۲۰۲۳ به قدری از همه نظر چشمگیر بود که به سرعت سازندگان را به ساخت دنبالۀ اثر سوق داد. جرارد جانستون، کارگردان نیوزیلندی جوان، که تقریباََ هیچ فیلم مورد توجهی پیش از این تولید نکرده بود به سرعت ساخت دنبالۀ اثر را پذیرفت و قرار شد که دنبالۀ فیلم M3GAN تحت عنوان M3GAN 2.0 با همان عوامل قبلی به روی پرده رود اما این بار همه چیز به گونهای دیگر رقم خورد!
فیلم M3GAN 2.0 که تقریباََ با بودجهای دو برابر فیلم قبلی با ۲۵ میلیون دلار ساخته شد؛ در باکس آفیس جهانی تنها ۳۷ میلیون دلار فروخت تا نه تنها نتواند به موفقیت فیلم اول نزدیک شود بلکه به یک شکست تجاری تبدیل شود! علاوه بر این، M3GAN 2.0 به هیچ وجه نتوانست اهمیت فیلم نخست را پیدا کند و خود اثر هم از منظر منتقدان با استقبال روبهرو نشد. در ادامه به نقد و بررسی این اثر خواهم پرداخت.
بیایید با یک مقایسه شروع کنیم. چرا فیلم M3GAN اثر قابل دفاع و قابل تماشایی بود اما M3GAN 2.0 یک اثر شکستخوردۀ بیارزش است؟ این در حالیست که کارگردان و بازیگران نسخۀ اصلی حفظ شدهاند و بودجهای دوبرابر به این فیلم اختصاص داده شده. اولین پاسخی که به ذهن میرسد فیلمنامۀ اثر است.
فیلمنامه رکنی به شدت اساسی در فیلمسازی محسوب میشود و همانطور که آلفرد هیچکاک بزرگ گفته است:«بدون فیلمنامۀ قوی، {حتی با بهترین کارگردانی هم} به هیچ وجه فیلم خوبی ساخته نمیشود!» فیلمنامۀ خوب یک ضرورت برای ساخت اثری قدرتمند است. فیلمنامۀ M3GAN را آکلا کوپر در کنار جیمز وان نوشته بود. بله همان جیمز وان معروف که سابقۀ جذابی در ساخت فیلمهای ترسناکی همچون «ارّه» و «توطئه آمیز» دارد. فیلمنامۀ نسخۀ قبلی یک فیلمنامۀ استاندارد باکیفیت بود. اگرچه M3GAN در بسیاری از زمینهها اثری کلیشهای بود اما سازندگان توانسته بودند به خوبی از این کلیشهها بهره جویند. در آن فیلم اول از همه کاراکترها ساخته شد و ما با آنها احساس نزدیکی کردیم و دغدغههایشان را فهمیدیم. سپس در دل این کاراکترها و دغدغههایشان با چیزی به نام «مگان» آشنا شدیم که تصویری بهیادماندنی در ذهنمان برجای گذاشت و در زمانی که تازه هوش مصنوعی (AI) در حال همهگیری بود؛ چنین اثری واضحاََ توانست به اثری قابل بحث در میان اهالی سینما و حتی افرادی که چندان هم اهل سینما نیستند تبدیل شود. اما در اثر پیش رو، دیگر نام جیمز وان در قالب فیلمنامهنویس دیده نمیشود و آکلا کوپر در کنار جرارد گلدستون (کارگردان) نویسندگی اثر را برعهده داشتهاند که به هیچ وجه مورد قبول نیست!

اول از همه فیلمنامۀ M3GAN 2.0 کاراکتر نمیسازد و وقتی چنین اتفاقی نیفتد واضحاََ روابط میان کاراکترها و دغدغههایشان هم ساخته نمیشود. اگر اندکی حس نزدیکی با کاراکترهای فیلم میکنید و یا رابطۀ میان جما (آلیسون ویلیامز) و کیدی (وایولت مکگراو) را دوست دارید، به دلیل ارادت شما نسبت به نسخۀ قبلیست و نه این نسخه! چرا که این اثر هیچ ویژگی خاصی به کاراکترها نمیافزاید و چه بسا از آنها میکاهد!
اسپویل!
شخصیتهای جدیدی هم که معرفی میشوند هیچ یک به کاراکتر تبدیل نمیشوند و همگی در بهترین حالت یک تیپ هستند. اما از این عجیبتر، شخصیتپردازی کاراکتر کریستیان هست. کاراکتری که خود سازندگان اثر نمیدانند باید با او چگونه برخورد کنند و در بخشهایی او را ستایش و در بخشهایی او را نکوهش میکنند! نکته اینجاست که ویژگیهای این کاراکتر تماماََ با یکدیگر تعارض دارد. از طرفی او میخواهد از جان انسانها و کرۀ زمین حفاظت کند و جلوی پیشرفت تکنولوژی که به مرگ و نابودی انسانها منجر میشود را بگیرد و از طرفی میخواهد خودش بزرگترین اسلحۀ جهان را بسازد! از آنجایی که هیچ کاراکتری وجود ندارد و پرداخت داستان هم در سطحی نازل قرار دارد بنابراین توئیستهای فیلم هم به هیچ وجه موفق نمیشوند و محکوم به شکست هستند!
اما جدا از شخصیتپردازی ضعیف اثر، M3GAN 2.0 حتی منطق را هم به درستی رعایت نمیکند. برای مثال کاراکتر اپلتون را به یاد بیاورید. رئیس یک ابرکمپانی هوش مصنوعی که تعداد فراوانی اختراعات جدید را در عرصۀ تکنولوژی به ثبت رسانده و به دستاوردهای شگفتانگیزی دست پیدا کرده (که البته همین دستاوردها هم در طول فیلم ساخته نمیشود!) چقدر مضحک و احمقانه افسارش را به دست یک زن غریبه میدهد! چنین فردی هر روز با دهها زن جذاب و زیبا طرف است و باید به خوبی از اهمیت جایگاهش باخبر باشد اما با یک نگاه به آمیلیا تسلیم او میشود و او را تنها بدون هیچ نگهبانی تنها به اتاقش میبرد! واقعا این سکانس مضحک است!
یا مثلا کاراکتر سرهنگ FBI را به خاطر بیاورید. من نمیدانم چنین کاراکتری در یک فیلم علمی-تخیلی ترسناک چه میکند؟! آیا با یک کمدی طرف هستیم یا با یک هجو؟! این چه کاراکتری است و چه کسی باور میکند که چنین فردی سرهنگ FBI باشد؟!

اما مشکلات فیلم M3GAN 2.0 به همین جا ختم نمیشود. لهجه بد ایرانیها در هالیوود، افتتاحیۀ جذاب و امیدوارکننده (سوءاستفاده سیاستمداران از هوش مصنوعی)، تکنولوژی کمرنگ و کمرمق در فیلم بدون سورپرایز ویژهای، روابط سطحی بدون عمق و مضحک میان کاراکترها، نقشآفرینی بد آلیسون ویلیامز و خوب وایولت مکگراو، عدم ساخت ترس و استرس به دلیل نبود کاراکتر و همچنین نابلدی کارگردان، عدم وجود تهدید و بیمنطق بودن بازگشت مگان، جهتگیری بد و شعاری و نادرست فیلم، بیانیه پایانی بد و بچگانه (ما باید والدین و الگوهای خوبی برای هوش مصنوعی باشیم!) از طرفی صدا و جلوههای ویژۀ خوب اثر ما را با یکی از بدترین و ناامیدکنندهترین آثار سال روبهرو میکند.
نمرۀ نویسنده به فیلم: ۴ از ۱۰
source