ساعت 24 – من فکر می‌کنم نظام‌های اقتدارگرا، که ماهیت لیبرال‌دموکراتیک ندارند، معمولا وقتی که با بحران‌های فراتر از انتظارشان مواجه می‌شوند، از هر نوع ابزاری برای بقای خودشان استفاده می‌کنند. بعضی از این نظام‌های سیاسی اقتدارگرا که ماهیت فاشیستی داشتند، در زمان بحران دچار شکاف‌های درونی می‌شدند، برخی هم مقامات ارشدشان خودکشی می‌کردند و برخی هم تا آخر مقاومت می‌کردند.

د

جلیلی سیزده‌ونیم میلیون رای آورد. لذا شما نمی‌توانید پشتیبانی جمعی از مردم ایران از این جناح را انکار کنید. در مواجهه با بحران‌هایی مثل بحران جنگ با اسرائیل و آمریکا، با ظرفیت‌های غیراقتداگرای نظام مواجه می‌شوید که یکی از آن‌ها همین جمعیت مشارکت‌کننده در انتخابات است، یکی هم نیروهای معتدلی هستند که می‌توانند چهره مناسبی از جمهوری اسلامی در نظام بین‌الملل ارائه کنند.

لذا من احساس می‌کنم اقداماتی نظیر انتصاب علی لاریجانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی، صرفا برای ارائه یک تصویر است؛ اما اینکه سیاست‌های کلی نظام در مسئله هسته‌ای و مسائل مربوط به روابط خارجی و کشورهای همسایه و منطقه تغییر کرده، برداشت درست و دقیقی نیست.

سیاست‌گذاری‌های ترامپ هرگونه غنی‌سازی و فعالیت منطقه‌ای را زیر سوال می‌برد. او فشار حداکثری بر ایران با غنی سازی صفر و فعالیت بی‌ضرر منطقه‌ای را مجددا بر ایران اعمال کرده است. بنابراین اینکه ایران بحث غنی‌سازی ۱ درصدی یا تعلیق ده‌ساله غنی‌سازی اورانیوم و یا غنی‌سازی در چارچوب یک کنسرسیوم را پیش بکشد، در گزینه‌های ترامپ نیست و اگر هم باشد اسرائیل آن گزینه را ناکارآمد می‌کند.

بنابراین احتمال پذیرش چندانی در دستگاه سیاست خارجی آمریکا ندارد. اینکه می‌گویید احتمال وقوع جنگ بیشتر است، دلیلش این است که سیاست کلان ایران تغییری نکرده و فقط یک سری اقدامات نمادین انجام شده است. ایران در شرایطی نیست که خواسته‌های خودش را در مذاکرات به طرف مقابل بقبولاند بلکه باید آنچه را که ترامپ دیکته می‌کند، امضا کند. .

اختلاف آمریکا و نظام بین‌الملل با جمهوری اسلامی، صرفا بر سر غنی‌سازی اورانیوم و فعالیت هسته‌ای نیست. به باور من، آن‌ها الان با ذات جمهوری اسلامی مشکل پیدا کرده‌اند. یعنی اگر مسئله هسته‌ای ایران هم حل شود، بحث توان موشکی جمهوری اسلامی مطرح می‌شود. اگر مسائل مربوط به توان موشکی ایران هم حل شود، بحث فعالیت‌های ایران در منطقه مطرح می‌شود و به ایران می‌گویند مسائل لبنان، یمن، عراق و فلسطین و غیره به شما ربطی ندارد.

بعد از این مسئله به سراغ مسئله حقوق بشر می‌آیند. شما وقتی از فرصت‌ها استفاده نمی‌کنید، مشکل را سوار مشکل می‌کنید. جمهوری اسلامی مشکلات را سوار هم کرده است. الان هم به جای اینکه مشکلات را یک به یک حل کند، مشغول گریز از مرکز است. در حالی که خودش مرکز همه این مسائل است.

یعنی به جای اینکه مسائلش را حل کند، یکبار می‌گوید آمریکا و اسرائیل هم سلاح هسته‌ای دارند، بار دیگر می‌گوید غنی‌سازی را به یک درصد می‌رسانیم یا از طریق کنسرسیوم دنبال می‌کنیم؛ در حالی که باید مذاکراتی جامع را آغاز کند. اگر قرار باشد ترامپ در دوراهی جنگ و صلح، دومی را انتخاب کند، یعنی این دوراهی واقعا برای ترامپ موضوعیت پیدا کند و بتواند گزینه‌ای انتخاب کند که با منافع ملی ایرانیان هم سازگار باشد، به باور من یک بازنگری جدی در ساختار سیاست‌گذاری داخلی و خارجی ایران لازم است تا هیچگاه جنگ رخ ندهد.

سیاست‌گذاری داخلی ما باید معطوف به تحقق حکمرانی خوب باشد. یعنی آزادی‌های سیاسی و مدنی را محقق سازد و از فساد و رانت و واگذاری مناصب به افراد شارلاتان و بی‌سواد و ریاکار پرهیز کند. سیاست‌گذاری خارجی ما هم باید مبتنی بر منافع ملی ایران، منشور سازمان ملل متحد و پررنگ کردن اهمیت مرز و حاکمیت ملی ایران و برقراری روابط دوستانه با همه مللی باشد که در حال همکاری با یکدیگر و سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی هستند.

در این صورت، ترامپ با یک ایران جدید روبرو می‌شود و در انتخاب گزینه جنگ تجدیدنظر می‌کند. شما نمی‌توانید با چند قدرت بزرگ دشمنی کنید و بعد انتظار داشته باشید مورد حمله هیچ یک از آن‌ها قرار نگیرید. برای خلق این ایران جدید، کار از اصلاحات گذشته و نیازمند جراحی هستیم.

در شکل‌گیری این ایران جدید، بهتر است حاکمان خود ایران نقش ایفا کنند نه بیگانگان. ولی الان ما با سیستمی مواجه هستیم که از یکسو به جهان غرب می‌گوید بیایید مذاکره کنیم، از سوی دیگر در حالی که دولت لبنان تصمیم گرفته در لبنان هیچ نیرویی جز ارتش این کشور مسلح نباشد، در کار دولت لبنان مداخله می‌کند و با خلع سلاح حزب‌الله لبنان مخالفت می‌ورزد.

بدیهی است که این رویکرد حساسیت اسرائیل و آمریکا و فرانسه و اتحادیه اروپا و کشورهای عربی را برمی‌انگیزد و فشارها را هم بر حزب‌الله لبنان و هم بر ایران بیشتر می‌کند.

source

توسط wisna.ir