در روستاهای مرتفع کنیا و اتیوپی، دویدن بخشی از زندگی است، نه انتخابی ورزشی. پیش از طلوع آفتاب، نوجوانان روی جادههای قرمز خاکی، میان مه و نسیم خنک کوهستان، تمرین میکنند. این تصویر، فقط مقدمهای شاعرانه نیست؛ واقعیتی است که توضیح میدهد چرا قهرمانان ماراتن بیشتر ساکن این نواحی هستند.
به گزارش تابناک به نقل از یک پزشک؛ شرق آفریقا ترکیبی از اقلیم، فیزیولوژی و فرهنگ را در خود دارد که در هیچ نقطهٔ دیگری از زمین به همین شکل یافت نمیشود. ارتفاع زیاد، بدن را از کودکی با کمبود اکسیژن سازگار میکند. سبک زندگی سنتی، رژیم ساده و پرکربوهیدرات، تمرینهای گروهی و انگیزههای اقتصادی همگی در این چرخهٔ زیستی-اجتماعی نقش دارند.
اما این برتری فقط نتیجهٔ ژن یا جغرافیاست؟ یا حاصل تعامل پیچیدهٔ بین اراده، فرهنگ و محیط است؟ آیا میتوان این شرایط را در دیگر نقاط جهان شبیهسازی کرد؟ و اگر آری، چرا هنوز قهرمانان واقعی از همین منطقه میآیند؟
۱. زندگی در ارتفاع؛ اکسیژنی کمتر، ظرفیت بیشتر
در مناطق کوهستانی شرق آفریقا، زندگی در ارتفاع ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ متری از سطح دریا یک امر طبیعی است. این محیط کماکسیژن، بدن را وادار میکند با افزایش گلبولهای قرمز (red blood cells) و هموگلوبین، اکسیژن بیشتری به بافتها برساند. قلب نیز کارآمدتر پمپاژ میکند و ریهها در رساندن اکسیژن پربازدهتر میشوند.
نتیجه آن است که این افراد از کودکی در وضعیت تمرین دائمی زندگی میکنند. حتی بدون فعالیت ورزشی خاص، ظرفیت جذب و استفاده از اکسیژن آنها از متوسط جهانی بالاتر است. وقتی در سطح دریا مسابقه میدهند، احساس سبکی و قدرتی غیرمعمول دارند، زیرا بدنشان به محیطی با اکسیژن بیشتر وارد شده است.
افزون بر فیزیولوژی، اقلیم معتدل و مسیرهای ناهموار کوهستانی سبب میشود تمرین روزمره به پرورش همزمان قدرت و استقامت بینجامد. در واقع، ارتفاع نهفقط محدودیت نیست، بلکه محیطی آموزشی برای سیستم تنفسی و گردش خون است که هیچ آزمایشگاه ورزشی مصنوعی نمیتواند آن را بازسازی کند.
۲. ترکیب بدنی و سازگاری حرکتی
دوندگان شرق آفریقا ویژگیهای ظاهری و درونی خاصی دارند که عملکردشان را در مسافتهای طولانی بهینه میکند. قد بلند، اندام باریک، پاهای کشیده و تودهٔ عضلانی اندک در اندام فوقانی باعث کاهش مصرف انرژی در هر گام میشود. نسبت پایین وزن به سطح بدن نیز به تبخیر مؤثرتر گرما و جلوگیری از افزایش بیشازحد دمای مرکزی کمک میکند.
از منظر فیزیولوژیک، عضلات آنها غنی از فیبرهای کندانقباض (slow-twitch muscle fibers) هستند که برای استفاده از اکسیژن بهینه شدهاند. این فیبرها انرژی را آهستهتر ولی پایدارتر آزاد میکنند، در حالی که فیبرهای سریع، معمولاً در ورزشهای قدرتی و انفجاری فعالاند.
تاندونهای بلندتر، بهویژه در ناحیهٔ آشیل، همانند فنر عمل میکنند و نیروی پرش را بازمیگردانند. همین ویژگی باعث میشود قدمهای آنها نرمتر، یکنواختتر و اقتصادیتر باشد. این ساختار بدنی خاص نه نتیجهٔ انتخاب ژنتیکی صرف، بلکه حاصل نسلها زندگی در طبیعت کوهستانی و فعالیت بدنی مستمر است.
۳. تمرین از کودکی؛ مسیر بهجای زمین ورزشی
در بسیاری از دوندگان شرق آفریقا، تمرین از کودکی آغاز میشود؛ اما نه در باشگاه، بلکه در مسیرهای واقعی زندگی. کودکان برای رسیدن به مدرسه یا بازار، روزانه چندین کیلومتر را با پای پیاده یا دویدن طی میکنند. این دویدنهای روزمره، در سربالاییها و زمینهای ناهموار، سیستم قلبیعروقی را از سالهای ابتدایی تقویت میکند.
وقتی در بزرگسالی وارد دنیای حرفهای میشوند، بدنشان از قبل با فشار طولانیمدت آشناست. آنچه در غرب بهعنوان «تمرینهای پیشرفتهٔ تناوبی» شناخته میشود، در این مناطق بخشی از زندگی روزمره است.
این ریتم طبیعی باعث میشود تمرین برای آنها بخشی از فرهنگ باشد نه یک وظیفه. از همین رو، ماراتن برایشان ادامهٔ زندگی عادی است، نه چالشی غیرممکن. در واقع، محیط زیستشان همان زمین تمرین است، بدون نیاز به برنامههای پیچیدهٔ فیتنس یا ابزارهای دیجیتال.
۴. فرهنگ و انگیزه؛ دویدن به مثابه نجات
در کشورهای فقیرتر شرق آفریقا، دویدن فقط ورزش نیست، بلکه مسیر واقعی خروج از فقر است. پیروزی در مسابقات بینالمللی میتواند آیندهٔ مالی و اجتماعی فرد و خانوادهاش را تغییر دهد. این انگیزه، انرژیای تولید میکند که هیچ تمرین علمی جایگزین آن نیست.
برخلاف ورزشکاران کشورهای ثروتمند که هدفشان رکوردشکنی یا شهرت است، بسیاری از دوندگان کنیا و اتیوپی میدوند چون راه دیگری ندارند. همین احساس «باید» است که قدرتی روانی به آنها میدهد.
فرهنگ محلی نیز این مسیر را تأیید میکند. دویدن در نگاه جامعه یک افتخار است؛ نمادی از تلاش، تواضع و عزم. در چنین فرهنگی، استقامت نه فقط در عضلات، بلکه در ذهن پرورش مییابد. این پیوند میان ارزش اجتماعی و توان جسمی، ماراتن را به بخشی از هویت قومی بدل کرده است.
۵. رژیم غذایی طبیعی و کارآمد
تغذیهٔ سنتی مردم شرق آفریقا بر پایهٔ غلات، سبزیجات، لبنیات کمچرب و حبوبات است. غذای اصلی، مانند اوگالی (ugali) از آرد ذرت، یا اینجرا (injera) از غلات تخمیرشده، سرشار از کربوهیدراتهای پیچیده است که انرژی پایدار فراهم میکنند.
این رژیم غذایی چربی حیوانی کمی دارد و تقریباً فاقد غذاهای فرآوریشده است. در نتیجه، شاخص تودهٔ بدنی پایین و ترکیب بدنی ایدهآل حفظ میشود. بدن به جای وابستگی به قندهای ساده، به مصرف تدریجی چربیها برای انرژی عادت میکند، که در ماراتن حیاتی است.
حتی عادات تغذیهای فرهنگی، مانند صرف وعدههای سبک در شب یا نوشیدنیهای تخمیری کمقند، با الگوی متابولیک ورزش استقامتی همخوانی دارد. برخلاف رژیمهای طراحیشدهٔ ورزشی در غرب، این سبک تغذیه خودجوش و پایدار است، چون بخشی از زندگی روزمره است.
۶. ژنتیک و سازگاری درازمدت
اگرچه پژوهشهای علمی هنوز ژن خاصی را به دویدن استقامتی نسبت ندادهاند، اما دادههای جمعیتشناختی نشان میدهند که برخی ویژگیهای زیستی در میان مردم شرق آفریقا بیشتر دیده میشود. از جمله، تراکم مویرگی بالا، میزان هموگلوبین زیاد،و ترکیب ویژهای از فیبرهای عضلانی کندانقباض. این ویژگیها به آنها امکان میدهد در مدت طولانیتر با اکسیژن کمتر فعالیت کنند.
اما برتری ژنتیکی بدون محیط مناسب معنا ندارد. قرنها زندگی در شرایط ارتفاع، فعالیت بدنی روزمره و تغذیهٔ طبیعی باعث شده است که این ویژگیها تقویت شوند. در واقع، آنچه گاه «ژن آفریقایی» نامیده میشود، نتیجهٔ انتخاب طبیعی و فرهنگی توأمان است.
علاوه بر این، تحقیقات جدید به تفاوت در تنظیم متابولیسم چربی و قند در این جمعیتها اشاره میکنند. بدن آنها در مصرف چربی برای تأمین انرژی مؤثرتر است، بنابراین دیرتر دچار افت گلوکز (hypoglycemia) میشوند. چنین ترکیبی از تطابق ژنتیکی و محیطی، پایهٔ فیزیولوژیکی استقامتی است که قهرمانان شرق آفریقا را از دیگران متمایز کرده است.
۷. تمرین گروهی و تلفیق با علم مدرن
در دهههای اخیر، دوندگان شرق آفریقا از علم ورزشی مدرن بهره گرفتهاند، بدون آنکه هویت سنتی تمرینشان را از دست بدهند. کمپهای تمرینی در ارتفاع، مانند Iten در کنیا یا Bekoji در اتیوپی، امروز مراکز شناختهشدهٔ جهانیاند. در این کمپها، تمرین گروهی سنتی با ابزارهای دقیق مانند مانیتور ضربان قلب و سنجش لاکتات ترکیب شده است.
تمرین گروهی نهتنها جنبهٔ فیزیکی دارد، بلکه نوعی نظم ذهنی ایجاد میکند. دویدن در کنار دهها نفر، حفظ ریتم و تمرکز را آموزش میدهد. هر دونده در دل گروه، مسئولیت پیشرفت خود را احساس میکند. رقابت دوستانه، عامل رشد جمعی میشود.
از سوی دیگر، مربیان جوان با دانش آکادمیک تربیت شدهاند و از دادههای علمی برای طراحی تمرین استفاده میکنند. اما روح تمرین همان است: سادگی، استمرار و فروتنی. همین تلفیق علم و سنت، نسل جدیدی از قهرمانان را ساخته که هم شهودی میدوند و هم دادهمحور فکر میکنند.
۸. آیا میتوان این شرایط را در جاهای دیگر بازسازی کرد؟
پرسش کلیدی برای مربیان جهان این است: آیا میتوان شرایط فیزیولوژیکی و اقلیمی شرق آفریقا را در جای دیگر بازآفرینی کرد؟ پاسخ تا حدی مثبت است، اما با محدودیت. تمرین در ارتفاع مصنوعی، اتاقهای اکسیژن پایین و کمپهای کوهستانی در کشورهای دیگر، میتوانند برخی از مزایای زیستی مانند افزایش هموگلوبین را ایجاد کنند.
با این حال، این روشها موقتیاند. دوندگان شرق آفریقا از کودکی در چنین شرایطی رشد کردهاند و بدنشان سالها زمان داشته تا با کمبود اکسیژن سازگار شود. اثر تمرین کوتاهمدت در ارتفاع فقط چند هفته دوام دارد، اما تطابق زیستیِ نسلها ماندگار است.
از سوی دیگر، انگیزههای فرهنگی، سبک زندگی فعال و رژیم طبیعی را نمیتوان در آزمایشگاه تولید کرد. بنابراین، در حالیکه تمرین در ارتفاع برای همهٔ ورزشکاران مفید است، نسخهٔ کامل «بدن کوهستانزادگان شرق آفریقا» در جایی دیگر قابل تکرار نیست. برتری آنها حاصل زیستجهانی کامل است، نه فقط چند پارامتر فیزیولوژیک.
۹. قهرمانان دیگر نقاط جهان؛ شباهتها و تفاوتها
گرچه شرق آفریقا در ماراتن سلطه دارد، دیگر نقاط جهان نیز قهرمانان استقامتی خود را دارند. دوندگان ژاپنی با نظم و انضباطی مثالزدنی شناخته میشوند و فرهنگ تیمیِ «اکیدن» (Ekiden) در آن کشور، حس مسئولیت جمعی را تقویت میکند. در اروپا، ورزشکارانی از اسپانیا و ایتالیا نیز با تمرین در ارتفاعات پیرنه و آلپ، استقامت قابل توجهی یافتهاند.
اما تفاوت در منشأ انگیزه است. در ژاپن، افتخار ملی و نظم، جای انگیزهٔ اقتصادی را گرفته است. در اروپا، علم تمرین و امکانات نقش پررنگ دارد، در حالی که در آفریقا، فقر و امید محرک اصلی است.
در نتیجه، مسیر موفقیت در هر منطقه متفاوت است. آنچه در شرق آفریقا به شکل طبیعی و فرهنگی درآمیخته، در دیگر کشورها با ساختارهای آموزشی و سرمایه جایگزین میشود. همه میتوانند قهرمان شوند، اما مسیر قهرمانی شرق آفریقاییها کوتاهترین و صمیمیترین است، چون از دل زندگی روزمره میآید.
۱۰. آیندهٔ استقامت انسانی و پایداری برتری شرق آفریقا
پرسش نهایی این است که آیا این برتری پایدار میماند؟ روند شهرنشینی در کنیا و اتیوپی ممکن است در آینده سبک زندگی سنتی را تغییر دهد. وقتی کودکان دیگر مسیر مدرسه را نمیدوند و تغذیهشان به سمت صنعتی شدن برود، بخشی از این مزیت طبیعی از بین میرود.
با این حال، ساختارهای فرهنگی دویدن در این کشورها آنقدر ریشهدار شدهاند که حتی با مدرنشدن جامعه نیز ادامه خواهند یافت. اردوهای تمرینی حرفهای، آموزشهای دانشگاهی و حمایت مالی بینالمللی این میراث را حفظ کردهاند.
از سوی دیگر، علم ورزشی به نقطهای رسیده که شاید بتواند در آینده مرزهای استقامت را جابهجا کند. اما تا امروز، هیچ فناوری نتوانسته جای زندگی در ارتفاع و تربیت ذهنی خاص آن مردم را بگیرد. به نظر میرسد قلهٔ ماراتن همچنان در دستان کسانی باقی بماند که در هوای رقیق نفس کشیدهاند.
خلاصهٔ نهایی
برتری شرق آفریقا در ماراتن حاصل یک پدیدهٔ تکعاملی نیست، بلکه زنجیرهای از عوامل زیستی، محیطی، فرهنگی و ذهنی است. زندگی در ارتفاع، بدن را به استفادهٔ بهینه از اکسیژن واداشته، و فرهنگ دویدن از کودکی، ذهن را برای استقامت آماده کرده است. انگیزهٔ اجتماعی و اقتصادی، سوخت روانی این استقامت است.
تلاش کشورهای دیگر برای بازسازی این مدل، در بهترین حالت تنها بخشی از مزیت را بازتولید میکند، نه کل آن را. آنچه در شرق آفریقا شکل گرفته، محصول هماهنگی نسلها میان بدن و محیط است. تا زمانی که این هماهنگی حفظ شود، دویدن در آنجا نه فقط یک ورزش، بلکه ادامهٔ طبیعی زندگی خواهد بود.
سؤالات رایج (FAQ)
۱. آیا ژنتیک دلیل اصلی موفقیت دوندگان شرق آفریقاست؟
نه، ژنتیک زمینهساز است اما بدون تمرین، محیط و فرهنگ فعال، تأثیری ندارد.
۲. آیا تمرین در ارتفاع برای دیگران هم مفید است؟
بله، ولی اثر آن کوتاهمدت است و جای سازگاری زیستیِ مادامالعمر را نمیگیرد.
۳. آیا کشورهایی مانند ژاپن یا اسپانیا هم میتوانند رقابت کنند؟
بله، با تمرکز بر نظم، علم تمرین و زندگی گروهی، اما مسیرشان متفاوت است.
۴. آیا رژیم غذایی نقش کلیدی دارد؟
کاملاً، تغذیهٔ طبیعی و پرکربوهیدرات انرژی پایدار فراهم میکند و وزن ایدهآل را حفظ میکند.
۵. آیا سلطهٔ شرق آفریقا پایدار خواهد ماند؟
تا زمانی که فرهنگ دویدن و تمرین در ارتفاع حفظ شود، بله. تغییر سبک زندگی ممکن است این برتری را کاهش دهد.
۶. آیا میتوان بدن آنها را شبیهسازی کرد؟
در حد محدود. فناوری میتواند برخی اثرات را تقلید کند، اما روح تمرین و تجربهٔ زیستی آنها بازتولیدشدنی نیست.
source