از لب دریا از میان جمعیت مختلف که رخت می شستند، شنو [شنا] می کردند گذشته رفتم منزل.
کاهوی بسیار بسیار خوب اعلایی دارد نجف، با سکنجبین خوردیم.
.
– خاطرات ناصرالدین شاه: شمشیر جهان گشا را هم گفتم در ضریح حضرت علی(ع) بگذارند از لب دریا از میان جمعیت مختلف که رخت می شستند، شنو [شنا] می کردند گذشته رفتم منزل.
کاهوی بسیار بسیار خوب اعلایی دارد نجف، با سکنجبین خوردیم.
.
ناصرالدین شاه قاجار در خاطرات روز پنجشنبه 14 رمضان 1287 (17 آذر 1249) نوشت: صبح اسب دیر آوردند، جِر آمدم.
بعد اسب آوردند، سوار شده رفتم کنار دریا.
قدری که از چادرها دور شدم، تپه کثیف خاکی کوچکی دور دریا را احاطه دارد.
از آن تپه پایین آمده، مسطح می شود.
بعضی جاها تپه مثل کالی شده، مشرف به دریا است.
امین السلطان، پسر فراش باشی، نصیربیک نایب، یحیی خان، میرزا علی خان و غیره بودند.
رفتم قدری راه نزدیک لب دریا جای چادرها و اردو را مشخص کردیم.
رفتند چادرها را آورده لب دریا جای خوب زدند.
اسب الی دویست قدمی توی دریا می رود، بعد گود می شود، معقول دریایی است، موج هم دارد.
آب صاف خیلی باصفا است، بی بو و تعفن.
مرغ های زیاد ماهی خوار روی دریا می پریدند.
طول دریا از شمال به جنوب است، عرض دریا از مشرق به مغرب.