ساعت 24 – خودروهایی که امروز در کف کارخانهها خاک میخورند، قربانی کمبود ساده قطعه نیستند، آنها قربانی ساختاریاند که در آن، انحصار ، تصمیم میگیرد چه خطی بچرخد و چه خطی بایستد. تا زمانی که این ساختار شفاف نشود، این سناریو تکرار خواهد شد.
به گزارش تسنیم، در کف برخی کارخانههای خودروسازی و مونتاژکننده، خودروهایی پارک شدهاند که نه معیوباند، نه ناقص از سرِ بیبرنامگی؛ بلکه خودروهای هستند که عامدانه بدون قطعه ماندند و بهجای آنکه جایشان در خیابانها باشد در محوطه کارخانه خاک میخورند.
اکثر این خودروها به قطعهای پیچیده و پیشرفته، نیاز ندارند بلکه چند قطعه مشخص، تکراری و بهظاهر در دسترس میتواند باعث تجاریسازی خودروهای خاکی شود، حال همین چند قطعه تبدیل شدهاند به گلوگاهی که تولید خودروسازان و مونتاژکنندگان را خفه میکند.
در این میان چند سوال مطرح است؛ در صنعتی که دهههاست قطعهسازی بومی دارد، چرا نبود چند قطعه، میتواند خط تولید را زمینگیر کند؟ و سوال مهم دیگر آنکه؛ آیا واقعاً نبود قطعه در کار است؟
با این اوصاف روایت رسمی از گروههای مختلف چون خودروسازان، قطعهسازان، بانک مرکزی و وزارت صمت همیشه آماده است؛ خودروساز بدهکار است، قطعهساز طلبکار. پول نیست، نقدینگی قفل شده است، بانکها همراهی نمیکنند، این روایتها آنقدر تکرار شده است که دیگر کسی برای شنیدنش مکث نمیکند.
اما همین روایت، وقتی کنار برخی واقعیتها گذاشته میشود، رنگوبوی دیگری به خود میگیرد، بهعنوان مثال؛ چرا همان قطعهای که برای یک خودروساز یا مونتاژکار قابل تحویل نیست، برای مجموعهای دیگر، بدون وقفه و با اولویت تامین میشود؟
چرا بدهی، فقط برای برخی شرکتها “بهانه توقف” است و برای برخی دیگر، مسئلهای قابل مدیریت؟ اینجاست که پای واژهای قدیمی اما پرهزینه وسط میآید و آن انحصار است. این واژه مدتها فقط برای صنعت خودرو استفاده میشود اما این روزها میبینیم که این انحصار توسط برخی از قطعهسازان دنبال میشود و هیچ نهادی هم حاضر نیست این چالش را بررسی کند.
رقبا چگونه حذف شدند؟
قاعدتاً انحصار همیشه با حذف ناگهانی رقبا شروع نمیشود، گاهی آنقدر آرام و خزنده پیش میرود که وقتی به خودت میآیی، میبینی گزینهای جز همان تامینکننده خاص باقی نمانده است. در سالهای اخیر، بخشی از صنعت قطعهسازی بهتدریج بهسمت تمرکز رفته است؛ تمرکزی نه الزاماً حاصل بهرهوری بالاتر یا فناوری برتر، بلکه نتیجه ترکیبی از سهم بالاتر سفارش، دسترسی بهتر به منابع و نفوذ عمیقتر در زنجیره تصمیمسازی.
در این میان، قطعهسازان کوچکتر چه شدند؟ آنها که سالها تامینکننده بودند، بهتدریج با کاهش سفارش مواجه شدند. قراردادها تمدید نشد، تیراژها آب رفت، پرداختها به تعویق افتاد و در نهایت، ادامه فعالیت صرفه اقتصادی نداشت و حذف شدند. این قطعهسازان یا بیسروصدا و بدون اعلام رسمی از گردونه رقابت حذف شدند و یا مجبور شدند با شرکت خاص انحصارطلب همراه شوند و سفارشهایی را که آنها میدهند، انجام دهند.
ن
source