هم‌اکنون مدتی است که برخی تهیه‌کنندگان، از شباهت بالای فیلمنامه‌های کمدی جدید به فسیل سخن گفته و این رویه را به باد انتقاد گرفته‌اند. نارضایتی تهیه‌کنندگان از این بابت است که نویسندگان، با توجه به موفقیت فیلم فسیل در گیشه، ساختار روایی خود را مشابه با آنچه در این فیلم کمدی رخ می‌دهد، نوشته و در نهایت فیلمنامه‌ای به آنها ارائه می‌دهند که شباهت بسیاری به این فیلم پرفروش دارد.

البته این روند، در هر برهه‌ای که یک فیلم، موفقیت‌هایی را به دست آورده، تکرار شده است مثلا زمانی که فیلم‌های فرهادی، توفیق‌های متوالی در جشنواره‌های جهانی به دست می‌آوردند یا زمانی که هزارپا توانست مخاطبان انبوه را به سینما بکشاند و… فیلمنامه‌نویسان، سناریوهایی مشابه با این فضاها می‌نوشتند و به دفاتر تولید و یا کارگردان‌ها می‌دادند.

کمدی‌های کپی‌کارِ کم‌فروغ

این روال، البته محدود به سینمای ایران نیست و بارها در هالیوود و بالیوود دیده شده است اما نکته جالب‌توجه این مدل تقلیدها آن است که در اکثر موارد، آن نسخه اولیه که با استقبال مخاطبان مواجه شده، کار بهتری از آب درآمده و مابقی کارها، چندان مورد وثوق مخاطبان قرار نگرفته است.

همین روند سبب می‌شود تا پس از مدتی، تب این مدل تقلیدکاری‌ها بخوابد. هم‌چنان‌که در برهه‌ای چندساله، بسیاری از فیلمسازان سینمای اجتماعی، تلاش می‌کردند تا با ورود مضامین اخلاقی یا تعلیق‌آفرینی‌های خاص، فیلمنامه خود را به آثار فرهادی نزدیک کنند اما تقریبا هیچ‌یک از آن آثار نتوانستند موفقیتی به همراه داشته باشند و به کارگردانی مقلد تبدیل شدند که امروز دیگر یا خبری از آنها نیست و یا با تغییر رویه، به سینمای خود بازگشته‌اند.

اصرار بر تولید کمدی‌های انبوه، آن کارگردان غیرمتخصص را از رینگ تخصصی خود خارج می‌کند و سبب افزایش تولیدات یک گونه خاص شده که فقر مضمونی سینمای کشور را شدت بخشیده و ناترازی این حوزه را بیشتر می‌کند

کارگردانانی که از هزارپا تقلید می‌کنند اما.../  تعداد عجیب کمدی‌های در حال ساخت



در بعدی خفیف‌تر، برخی کارگردانان با اقبالی که نسبت به آثار کمدی می‌شود، تلاش می‌کنند تا فیلمی در این گونه تولید کنند که نمونه این قبیل تلاش‌ها در کنداکتور تولیداتی امسال، کاملا ملموس است به‌طوری‌که اکنون بیشتر از ۱۰ فیلم کمدی، در مراحل مختلف تولید قرار دارند و این آمار، تا انتهای امسال، قطعا با رشد همراه خواهد بود.

این اتفاق قطعا روند مطلوبی در کلیت سینما محسوب نمی‌شود. هم آن کارگردان غیرمتخصص را از رینگ تخصصی خود خارج می‌کند و هم سبب افزایش تولیدات یک گونه خاص شده که فقر مضمونی سینمای کشور را شدت بخشیده و ناترازی این حوزه را بیشتر می‌کند. درحالی‌که باید به این مهم اشاره کرد که همواره فیلمی به صرف کمدی بودن، با استقبال مخاطب مواجه نمی‌شود و در کنار ۲ تا ۳ فیلم موفق این گونه، چندین فیلم کمدی دیگر نیز حضور دارند که با کمترین میزان اقبال، شکست‌های سنگینی را در گیشه متحمل شده و نتوانسته‌اند حتی پول تولید خود را نیز بازگردانند.

ضمن اینکه فرآیند استقبال، تنها محدود به کمدی نمی‌شود. مثلا در اکران امسال، فیلم‌های اجتماعی چون ملاقات خصوصی و سه‌ کام حبس یا آثار انیمیشن همچون بچه زرنگ، اتفاق‌های بسیارخوبی را در گیشه رقم زدند و رکوردهایی را به نام خود به ثبت رساندند. بنابراین جاده موفقیت، تنها از کمدی نمی‌گذرد و این ساختار فیلم و برخی پارامترهای دیگر است که تعیین می‌کند یک فیلم با چه میزان استقبالی مواجه خواهد شد.

وقتی پارامترهایی چون فیلمنامه سنجیده، انتخاب بازیگرانی هوشمندانه، زمان درست اکران و توجه ویژه به تبلیغات، مدنظر قرار گرفته شود، احتمال موفقیت آن فیلم در گیشه، بسیار بیشتر از زمانی خواهد بود که این مولفه‌ها رعایت نشود. به‌عنوان مثال اگر فسیل در اکران بی‌رقیب نوروز به روی پرده نمی‌رفت و در ادامه، از ساختار روایی درستی برخوردار نبود و تبلیغاتی هدفمند را پیگیری نمی‌کرد، آیا باز می‌توانست موفقیت کنونی خود را به چشم ببیند؟

این یک تفکر کودکانه است که تنها با قرار گرفتن در مسیر یک گونه خاص، بتوان موفقیت را برای خود و آن اثر تضمین کرد. تفکر، یکی از حلقه گمشده‌های امروز سینمای ایران است که با آن می‌توان هم جایگاه خود را در موقعیت فعلی پیدا کرد و آن را ارتقا داد و هم به موفقیت‌هایی رسید که حاصل ابتکار یک تالیف و اندیشه درست و مستقل است تا یک کپی‌برداری ناشیانه دست‌چندمی.

source

توسط wisna.ir