شاتر استاک
همه صاحبان کسب و کار در پس ذهن خود بازاریابی دیجیتالی دارند. آنها می دانند که این رویکردی است که باید اتخاذ کنند تا امروز مرتبط باشند. با این حال، آنها در تلاشند تا این را در استراتژی بازاریابی فعلی خود ادغام کنند.
داشتن درک روشنی از آنچه در حال حاضر انجام می دهید و جایی که می خواهید باشید اولین گام از برنامه ریزی بازاریابی دیجیتال است. برای اینکه بتوانید طرح خود را ترسیم کنید، باید بتوانید بفهمید که کجا ایستاده اید و چقدر باید انجام دهید تا به برتری بازاریابی دیجیتال برسید.
بر اساس یک نظرسنجی، نزدیک به 50 درصد از کسب و کارها استراتژی دیجیتالی مشخصی ندارند. اغلب، ما این طرح کامل را ایجاد میکنیم، اما پس از آن فرد یا تیم مسئول آن را به صورت روزانه دنبال نمیکند، و بنابراین رسیدن به هدف دشوار است.
بسیار مهم است که KPIهای مناسب برای کسب و کار خود را تعریف و نظارت کنید و برای دستیابی به آنها سخت تلاش کنید. اندازهگیری آنها در زمان واقعی به انجام هرگونه تنظیمات برای جلوگیری از شکست کمک میکند، بهویژه زمانی که این KPIها حتی نزدیک به دستیابی به آنها نیستند. داشتن داشبوردی که این معیارها را در اختیار شما قرار می دهد، می تواند به انجام تنظیمات به موقع کمک کند.
تکیه بر آفلاین
ایجاد یک استراتژی بازاریابی دیجیتال با ایجاد هر استراتژی بازاریابی دیگر تفاوتی ندارد. چالش اینجا این است که بدانید چگونه مدیریت ارشد را متقاعد کنید که به آن نیاز دارید. برای کسانی از ما که برای مدت طولانی در اطراف این محیط دیجیتال بودهایم آسان است که بفهمیم این چیزی ضروری است. ما به آن اعتقاد داریم و شاهد موفقیت آن بوده ایم. با این حال، همه این ذهنیت را ندارند و عدم همدلی ما با این افراد و حس بدیهی بودن ما کمکی به فروش خوب ما نمی کند.
ممکن است فکر کنید انقلاب دیجیتال وضعیت ذهنی مالکان، مدیران عامل، مدیران و غیره را تغییر خواهد داد. سخت است افرادی را که برای مدتی به این رویکرد متکی بوده اند وادار به تخصیص مجدد بودجه برای دیجیتال کنند، به خصوص اگر دلیل آن را ندانند.
چرا همین حالا شروع کنیم؟
از نقطه نظر تجاری، سؤالی که مدیران عامل یا مدیران اغلب می پرسند این است: آیا این کار فوراً نتایج را ارائه می دهد؟ یا آیا این موضوع برای ارائه ROI قابل توجه است؟ ما باید بتوانیم به این زبان ارتباط برقرار کنیم تا بتوانیم یک طرح بازاریابی دیجیتال را به مدیریت ارشد بفروشیم.
ما باید در مورد مدل های اسناد رسانه، مدل های ارزش طول عمر مشتری و قیف های چند کانالی صحبت کنیم. آنچه مدیران سطح C می خواهند ببینند معیارهایی است که حول درآمد می چرخند مانند:
• هزینه جذب مشتری (CAC)، همچنین به عنوان هزینه به ازای کسب (CPA) شناخته میشود: این معیار، دلارهایی را که برای به دست آوردن یک مشتری جدید خرج میکنید، قابل مشاهده است و در نهایت شما را به دست آوردن کل ROI هدایت میکند.
• درصد بازاریابی و فروش CAC: CAC معمولاً با کل هزینه های فروش و بازاریابی محاسبه می شود. نظارت بر درصد تخصیص یافته به هر یک از اهمیت بالایی برخوردار است. به این ترتیب میتوانیم هزینهها را برای کاهش CAC نهایی بهبود بخشیده و کاهش دهیم.
• نسبت ارزش طول عمر مشتری (CLV) به CAC (LTV:CAC): با معیارهای CAC و CLV خود، لنز ROI نهایی را برای کسب و کار خود به دست خواهید آورد. این به شما کمک میکند مطمئن شوید که مشتریان خوبی را امضا میکنید که در درازمدت با شما خواهند بود تا درآمد و رشد پایدار را افزایش دهند.
این واقعیت که بازاریابی به رویکرد مبتنی بر نتایج تغییر کرده است برای برخی از بازاریابان سنتی به سختی قابل هضم است. آنها اکنون برای هر دلاری که خرج می کنند پاسخگو خواهند بود. ما باید آن را در آغوش بگیریم زیرا با اندازهگیری واقعی آنچه انجام میدهیم، به بخش مرتبطتری از پازل تبدیل میشویم.
در اینجا هفت دلیل وجود دارد که چرا همه باید استراتژی بازاریابی دیجیتال را اتخاذ کنند:
1. جهت و تمرکز را به دست می آورید. برای رسیدن به اهداف به یک استراتژی روشن نیاز دارید. شما باید اندازه گیری کنید که آیا در مسیر درست حرکت می کنید و آیا می توانید آنها را به موقع اجرا کنید.
2. یک پیشنهاد ارزش آنلاین قدرتمند به دست می آورید. این به شما کمک می کند تا خود را متمایز کنید تا تعامل با مشتریان فعلی و بالقوه خود را تشویق کنید. در این دنیای دیجیتال پرجمعیتی که ما در آن زندگی می کنیم، به دست آوردن یک کلیک دشوار شده است. متمایز کردن نام تجاری خود به شما کمک می کند تا این نرخ کلیک را افزایش دهید، نه تنها برای بازدیدکنندگان جدید که از وجود شما و ارزش آن آگاه باشند، بلکه به ویژه برای بازدیدکنندگان بازگشتی خود. اگر قبلاً آنها را به دست آورده اید، متمایز کردن نام تجاری خود با یک پیشنهاد ارزش قدرتمند کلیدی برای علاقه مند نگه داشتن آنها خواهد بود.
3. مشتریان خود را بهتر می شناسید. اندازه گیری داده های کمی و کیفی اعداد کافی نیستند – شما باید بتوانید احساساتی را به دست آورید تا به مشکلات مشتری خود رسیدگی کنید و آنها را بهتر بشناسید. مهم است که رفتار مشتریان خود را با فناوری های بازاریابی مناسب پیگیری کنید. به این ترتیب، می توانید بینش را ارائه دهید و به سرعت تصمیم بگیرید.
4. از سیلوها اجتناب می کنید. یک استراتژی بازاریابی دیجیتال یکپارچه، چشم اندازی را تضمین می کند که با هر بخش همسو باشد. وضوح تمرکز را فراهم می کند. با اجرای طرح بازاریابی دیجیتال خود، می توانید حاکمیت مورد نیاز برای اجرای آزمایشی فناوری جدید، اشتراک گذاری داده ها در سراسر سازمان و مدیریت قابلیت ها و فرآیندها را ایجاد کنید.
5. می توانید بودجه خود را بهتر برنامه ریزی کنید. داشتن منابع کافی کافی نیست. شما باید بتوانید از قبل برنامه ریزی کنید که برنامه دیجیتالی شما برای موفقیت به چه چیزی نیاز دارد. برای رسیدن به نتایج چه مهارت هایی لازم است؟ ممکن است کارمندان شما آنطور که باید از زمان خود به طور موثر استفاده نکنند.
6. مدام در حال بهینه سازی هستید. با اندازهگیری KPI، یک استراتژی دیجیتال به شما جهت بهینهسازی مداوم و ایجاد یک محیط مستمر برای بهبود را میدهد. پیگیری و مدیریت مداوم تلاشهایی که انجام میدهید بسیار مهم است.
7. ROI به دست می آورید. توانایی اندازه گیری هر اقدام بازاریابی، یک استراتژی مقرون به صرفه را تضمین می کند. به این ترتیب می توانید قابلیت هایی برای پشتیبانی از عملیات بازاریابی دیجیتال ایجاد کنید.
دیجیتال مارکتینگ دیگر عامل آنلاین را به آمیخته بازاریابی شما نمی افزاید – بلکه در مورد برنامه ریزی صحیح برای متحول کردن کسب و کارتان است.
شورای آژانس فوربس یک انجمن فقط دعوت برای مدیران در روابط عمومی موفق، استراتژی رسانه، آژانس های خلاق و تبلیغاتی است. آیا من واجد شرایط هستم؟ Martha Madero GonzalezGROU Crecimento Digital، یک شرکت مشاوره و آژانس.”>
* استانداردهای تحریریه چاپ
* چاپ مجدد و مجوزها