برای عربستان سعودی، عادیسازی روابط با اسرائیل در حال حاضر منطقی نیست.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، سایت «وار آن راکز» در مقالهای به بررسی موضوع عادی سازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی پرداخته که در ادامه میآید.
در حالی که دولت ترامپ به گسترش تعاملات خود با ایران ادامه میدهد، واشنگتن هنوز واقعیت آشکاری را درک نکرده است: یک توافق (سازش) بین اسرائیل و عربستان سعودی در آینده قابل پیشبینی تقریباً غیرممکن است. دلایل این مسئله شایسته بررسی هستند، چراکه نشاندهنده روندهای گستردهتری در منطقه و تعاملات بینالمللی آمریکا هستند. هرچه زودتر واشنگتن این واقعیت را بپذیرد، بهتر است.
دو سال پیش، بسیاری معتقد بودند که عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل از طریق یک «توافق کلان» با حمایت آمریکا ممکن است. دولتهای بایدن و ترامپ نیز با اشتیاق این روایت را پذیرفته و ترویج کردند.
یحیئل لیتِر، که در ژانویه امسال بهعنوان سفیر اسرائیل در ایالات متحده منصوب شد، در گفتوگو با رسانههای اسرائیلی اظهار داشت که این توافق «نزدیکتر از همیشه» است. مایک هاکبی، سفیر آمریکا در اسرائیل، نیز ماه گذشته به قانونگذاران گفت: «رئیسجمهور در موقعیتی فوقالعاده قرار دارد تا بر پایه دستاوردهای دوره اول خود، یعنی گسترش توافقهای ابراهیم [که روابط اسرائیل با امارات و بحرین را عادیسازی کرد]، پیش برود و نهتنها عربستان، بلکه دیگر کشورهای خلیج فارس را نیز دربرگیرد.
یک مقام پیشین وزارت دفاع دولت بایدن نیز در ماه فوریه استدلال کرد که چنین توافقی «در دسترس» است. با این حال، شرایطی که ممکن بود دو سال پیش چنین توافقی را محتمل کند، اکنون کاملاً از میان رفته و احتمال بازگشت آنها در آینده نزدیک نیز بعید است.
توافق کلان پیشنهادی برای عادیسازی روابط بر سه محور استوار بود: پیمان دفاعی آمریکا و عربستان با تضمینهای امنیتی؛ برنامه هستهای غیرنظامی عربستان با کمک آمریکا؛ و اقدامات اسرائیل در مسیر صلح با فلسطینیها
توافق کلان پیشنهادی برای عادیسازی روابط بر سه محور استوار بود: پیمان دفاعی آمریکا و عربستان با تضمینهای امنیتی؛ برنامه هستهای غیرنظامی عربستان با کمک آمریکا؛ و اقدامات اسرائیل در مسیر صلح با فلسطینیها.
با این حال، شرایط منطقهای و بینالمللی به گونهای تغییر کرده که رهبران آمریکایی به نظر نمیرسد آن را بهدرستی درک کرده باشند. نخست، در مورد پیمان امنیتی: تمایل ریاض به دریافت تضمین امنیتی از آمریکا ناشی از نگرانیهایش درباره نفوذ منطقهای ایران بود. اما در سال ۲۰۲۵، اوضاع بهطرز چشمگیری متفاوت است.
تنش زدایی با ایران عادی سازی را از اولویت خارج کرد
روابط ایران و عربستان طی چند سال گذشته رو به بهبود گذاشته و این روند اخیراً با سفر وزیر دفاع عربستان به تهران تأیید شده است. این مقام سعودی با رهبر عالی ایران، رئیسجمهور و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران دیدارهای سطح بالا داشته است. زمانبندی این دیدارها نیز بسیار معنادار بود، زیرا پیش از مذاکرات تهران و واشنگتن درباره برنامه هستهای ایران انجام شد.
مقامات عربستان به ایران اطلاع دادهاند که اجازه نخواهند داد از قلمرو آنها برای هرگونه عملیات نظامی آیندهای از سوی آمریکا علیه تهران استفاده شود
در واقع، مقامات عربستان به ایران اطلاع دادهاند که اجازه نخواهند داد از قلمرو آنها برای هرگونه عملیات نظامی آیندهای از سوی آمریکا علیه تهران استفاده شود.
ریاض بهوضوح نشان داده است که ترجیح میدهد با ایران وارد تعامل شود، از تشدید تنشها پرهیز میکند و از تلاشهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، برای رسیدن به توافق با ایران حمایت میکند — هرچند ۱۰ سال پیش با توافق اوباما با تهران مخالفت کرده بود و از خروج ترامپ از آن توافق چند سال بعد استقبال کرد.
با توجه به اینکه عربستان در صورت وقوع جنگی به رهبری آمریکا میتواند هدف تلافیجوییهای ایران قرار گیرد، رسیدن ریاض به این نتیجه چندان عجیب نیست. این بدان معنا نیست که عربستان دیگر به دنبال همکاریهای دفاعی یا صنعتی با ایالات متحده نخواهد بود —، اما چنین همکاریهایی نیازی به توافق با اسرائیل ندارند.
در همین راستا، خبرگزاری رویترز گزارش داده که آمریکا آماده است بسته تسلیحاتی ۱۰۰ میلیارد دلاری به عربستان ارائه کند که اعلام آن در جریان سفر پیشروی ترامپ به این کشور انجام خواهد شد.
در خصوص ایده یک پیمان دفاعی بلندپروازانه مشابه ترتیبات آمریکا با ژاپن و کره جنوبی، طبق گزارش اخیر رویترز، عربستان چند ماه پیش این ایده را کنار گذاشته است. شاید مانع اصلی، تصویب چنین پیمانی در کنگره آمریکا باشد، اما همچنین این واقعیت که تضمین امنیتی آمریکا دیگر مانند گذشته پایدار و قابلاتکا تلقی نمیشود — همان برداشتی که بسیاری از کشورهای اروپایی نیز اخیراً به آن رسیدهاند.
تغییرات موضع آمریکا در پرونده اوکراین ممکن است پیشتر برداشت ریاض از ارزش و معنای تضمین امنیتی آمریکا را تغییر داده باشد
در واقع، تغییرات موضع آمریکا در پرونده اوکراین ممکن است پیشتر برداشت ریاض از ارزش و معنای تضمین امنیتی آمریکا را تغییر داده باشد.
در مورد توافق مربوط به انرژی هستهای غیرنظامی — برای کسانی که با دقت پیگیری میکردند، روشن است که ریاض در مسیر دستیابی به بخش زیادی، اگر نگوییم تمام آن، قرار دارد؛ آن هم بدون اینکه حتی قدمی در جهت عادیسازی روابط با اسرائیل برداشته باشد.
اظهارات وزیر انرژی آمریکا در اوایل ماه جاری کاملاً روشن کرد که دو کشور در مسیر رسیدن به چنین توافقی هستند — و آن هم صرفاً در نتیجه گفتوگوهای دوجانبهای که هیچ اشارهای به عادیسازی با اسرائیل نداشتهاند.
جنگ غزه و عادی سازی
عنصر نهایی که به پیشرفت در روابط اسرائیل و فلسطین مربوط میشد، همیشه یک معضل دشوار در چشمانداز اصلی عادیسازی روابط بود. این دولت (رژیم) اسرائیل که در سال ۲۰۲۲ تشکیل شد، راستگراترین دولت تاریخ اسرائیل است و گرایش آن ویژگی مشخصی بوده است که مدتها پیش از ۷ اکتبر وجود داشت.
این دولت در دو سال اخیر بیشتر به سرسختی خود در قبال اشغالگری و مسئله فلسطین افزوده است. جنگ اسرائیل علیه غزه با ردهای مکرر و علنی هرگونه پیشرفت مثبت در پرونده فلسطین از سوی دولت اسرائیل همراه بوده است. این وضعیت با تقویت موضع ریاض روبهرو شده است.
عربستان سعودی در ابتدا به ابتکار صلح عربی در سال ۲۰۰۲ پایبند بود که بر بازگشت اسرائیل از سرزمینهای عربی اشغالشده در غزه، قدس شرقی، کرانه باختری و بلندیهای جولان تأکید داشت و در ازای آن عادیسازی روابط اسرائیل با نه تنها عربستان، بلکه کل جهان عرب را خواستار بود.
اما ریاض پیش از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر و جنگ بعدی اسرائیل علیه غزه، به نظر میرسید که بهطور موقت این موضع خود را نرم کرده بود. اکنون آن دوران به گذشته پیوسته است.
رهبران سعودی اکنون بهوضوح اعلام کردهاند که عادیسازی روابط با اسرائیل تنها در صورتی ممکن است که یک دولت فلسطینی تشکیل شود. در آینده قابل پیشبینی، شانس کمی وجود دارد که اسرائیل با چنین شرطی موافقت کند
رهبران سعودی اکنون بهوضوح اعلام کردهاند که عادیسازی روابط با اسرائیل تنها در صورتی ممکن است که یک دولت فلسطینی تشکیل شود. در آینده قابل پیشبینی، شانس کمی وجود دارد که اسرائیل با چنین شرطی موافقت کند.
ریاض میداند که موقعیت اسرائیل در میان سعودیها، اعراب و مسلمانان در سطح جهانی به پایینترین حد خود رسیده است. پذیرش اسرائیل در حال حاضر — در حالی که رهبر آن با اتهامات جنایت جنگی در دیوان کیفری بینالمللی روبهرو است و کشورش به اتهام نسلکشی در دیوان بینالمللی دادگستری پاسخ میدهد (مسائل قانونی که واشنگتن مخالف آنهاست، اما نمیتواند آنها را خاموش کند) — اقدامی خواهد بود که خودکشی سیاسی محسوب میشود. این هزینهای است که ریاض قطعاً از پرداخت آن خودداری خواهد کرد. در واقع، به نظر میرسد که پاداشی برای این اقدام وجود ندارد.
با توجه به اینکه اسرائیل نه تنها قصد دارد جنگ خود علیه غزه را ادامه دهد، بلکه از تشدید درگیریها در کرانه باختری نیز حمایت کرده و قصد دارد غزه را برای فلسطینیها غیرقابل سکونت کند، محاسبات ریاض را نمیتوان به راحتی رد کرد. این موضوع زمانی پیچیدهتر میشود که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل اخیراً پیشنهاد داده است که یک دولت فلسطینی ممکن است در سرزمین سعودیها ایجاد شود.
واشنگتن خواستار عادیسازی روابط است، اما به نظر میرسد که از صراحت در اذعان به این موضوع امتناع میکند که برای پیشرفت در این زمینه، باید عوامل مختلفی تغییر کنند. بیشتر این عوامل سیاستهای اسرائیلی هستند: اول در خصوص فلسطینیها، ولی همچنین در مورد ایران، و به طور فزایندهای در مورد سوریه، جایی که اسرائیل نیز با حملات خود و اشغال فزاینده اراضی سوریه پس از سقوط رژیم اسد تشدید کرده است.
همه اینها ممکن است، اما بهطور قابلتوجهی بعید به نظر میرسد. تا زمانی که این وضعیت ادامه داشته باشد، سیاستگذاران واشنگتن بهتر است انرژی خود را به جای سرمایهگذاری سیاسی و انرژی برای دستیابی به توافقی که فراتر از دسترس است، به مسائل دیگر معطوف کنند.
source