«تنها هستم. بیشتر مردم به خانههایشان برگشتهاند، دارند روزنامه عصر را میخوانند و به رادیو گوش میدهند. یکشنبهای که رو به پایان است تهمزه خاکستر برایشان به جا گذاشته و از همین حالا فکرشان متوجه دوشنبه میشود. اما برای من نه دوشنبهای در کار است و نه یکشنبهای. فقط روزهایی هستند که نامنظم یکدیگر را هل میدهند.» (از کتاب تهوع اثر ژان پل سارتر)
«بن افلک» و «مت دیمون» دو نامی هستند که شاید نتوان آنها را در تاریخ سینما از یکدیگر جدا کرد. همکاری مشترکی که در فیلم Good Will Hunting برای آنها اسکار به بار آورد و در فیلمهای دیگری از جمله The Last Duel و Air ادامه پیدا کرد. «بن افلک» در آخرین اثر سینمایی خود دست به نقشآفرینیای زده که باز هم نام «مت دیمون» در لیست تهیهکنندگان این فیلم مشاهده میشود. The Accountant 2 فیلمی به کارگردانی «گاوین اوکانر» و نویسندگی «بیل دوبوک» است و در ادامه قسمت اول این فیلم ساخته شده. در این مقاله قصد داریم تا این اثر را از منظر روایت داستان و سکانسهای اکشن، بدون در نظر گرفتن قسمت اول آن بررسی کنیم.

فیلم The Accountant 2 دارای مشکلات عدیدهای در زمینه فیلمنامه و کارگردانی است. از خنثی بودن تعدادی از کاراکترهای اصلی تا عدم ارتباط مخاطب با داستان فیلم. با اینکه سکانس اول فیلم با حضور «جی کی سیمونز» و پلانهای درگیری او با تبهکاران نوید اثری اکشن و دلهرهآور را میدهد اما در ادامه مشخص میشود که فیلم قابلیت این همان شدن با ژانرش را ندارد. تا زمان رسیدن به نیم ساعت پایانی، سکانسها، پلانها و حتی صحنههای اکشن، بسیار کوتاه و با تعداد کم هستند که همین امر فیلم را از ریتم میاندازد و مخاطب را خسته میکند. حتی اکشن پایانی فیلم نیز قابلیت جبران این نقطه ضعف را ندارد که در ادامه نقد به بررسی علل آن نیز میپردازیم. The Accountant 2 در کنار «بن افلک» (در نقش کریستین ولف) از بازیگران سرشناسی از جمله «جان برنثال» (در نقش برکس) بهره میبرد اما قابلیت استفاده از هنر بازیگری آنها در داستان فیلم را ندارد و تنها دلخوشی آن به حس سمپاتیک مخاطب به این بازیگران است که در لحظات معدودی این حس کار میکند.
کاراکتر «برکس» عملا تا نیم ساعت پایانی فیلم هیچ کاره است. یک شخصیتپردازی اولیه که عملا او را از یک تیپ گانگستر آمریکایی فراتر نمیبرد تا دو درگیری کوچک و بیاهمیت که هیچ پیشبردی در روند داستان ندارد. در عوض کارگردان، شوخطبعی او را عاملی برای همراهی مخاطب در نظر گرفته که جز لبخندی لحظهای تاثیر دیگری ندارد. در واقع بخش عظیمی از حضور «برکس» در داستان به دیالوگگویی ختم میشود که این دیالوگها بیشتر از آنکه خنده بر لبان مخاطب آورد، او را خسته میکند. بیننده منتظر مشاهده سکانسهای اکشن در حضور این کاراکتر است اما به جز مشتی که در مسافرخانه پرتاب میشود و درگیریای که در کافه اتفاق میافتد که کارگردان حتی از پخش کردن صحنههای آن نیز سر باز میزند، چیز دیگری نصیبش نمیشود.

اوضاع برای کاراکتر «کریستین ولف» نیز به سامان نیست. او یه عنوان نقش اصلی فیلم حضور بهشدت کمرنگی در داستان دارد البته مشکل عنوان شده بیشتر از آنکه به شخصیتپردازی کاراکتر مربوط باشد، از روایت داستان سرچشمه میگیرد. «ولف» نیز به غیر از یک صحنه درگیری در اوایل فیلم، پرداختی به عنوان یک کاراکتر اکشن ندارد و بیشتر وقتش صرف مکالمه با «برکس» و «ماریبث» (با بازی سینتیا آدای رابینسون) میگذرد. کارگردان سعی دارد این مکالمات را معماگونه پیش ببرد تا تعلیقی در داستان ایجاد کند که عملا موفق نمیشود. روایت داستان بهقدری نامنظم است که ارتباط مخاطب با آن از بین میرود و این مکالمات بین کاراکترها نیز اوضاع را وخیمتر میکند. همین امر باعث میشود بیننده «ولف» را به عنوان نقش اصلی نپذیرد و اگر سمپات کوچکی هم گاهی شکل میگیرد به خاطر حضور «بن افلک» در این نقش است. حضور او در برنامهای مربوط به اپلیکیشن دوستیابی و الگوریتمی که او برای این برنامه مینویسد، هرگز او را به هکری تبدیل نمیکند که کارگردان انتظار دارد. گروه هکری او نیز که از کودکان و نوجوانان تشکیل میشود، جای آنکه کاراکتر او را بسازد، عدم باورپذیری او را پررنگتر میکند. حال این دو کاراکتر (ولف و برکس) قرار است در انتهای فیلم به نبرد با گروهی از تبهکاران بپردازند و کودکان اسیر شده را آزاد کنند. چگونه کاراکترهایی که نه روایت داستان و نه شخصیتپردازی میتواند اندکی کنش و همذاتپنداری در آنها بسازد، باید مخاطب را با خود همراه کنند؟ به همین خاطر سکانسهای پایانی که فیلم را به ژانر اکشن خود برمیگردانند نیز عملا ضربآهنگی در دل داستان ایجاد نمیکنند و احساسی در مخاطب برنمیانگیزند که حس خستگی او را جبران کند.
زمانی که شخصیت کاراکترهای اصلی داستان شکل نگیرد دیگر از سایر کاراکتر انتظار چندانی نمیرود. «ماریبث» المانی بهعنوان کاراکتر پلیس به داستان اضافه نمیکند و اگر درگیریاش با «آنیس» (با بازی دانیلا پیندا) نبود، بهراحتی میشد او را از داستان کنار گذاشت. مشکلش با صندلی نیز بر خلاف انتظار کارگردان المان طنزی به کاراکتر او اضافه نمیکند. «آنیس» تنها کاراکتری است که در همان ابتدای داستان تا حدودی شخصیتپردازی میشود و حتی میتواند مخاطب را با خود همراه کند. امتناع او از کشتن کودکان و درگیری او با تبهکاران (هرچند که این صحنهها هم بهدرستی نمایش داده نمیشود) بذر سمپاتیک شدن را در دل بیننده میکارد اما به یکباره از داستان محو میشود و تا سکانسهایی پایانی اثری از او نیست. اگر کاراکترهای مثبت داستان از لحاظ کیفیت و مدت زمان حضور در فیلم مشکل دارند، ایرادات کاراکترهای منفی خیلی بیشتر از این موارد است. باند اصلی تبهکاران که مخاطب در طول فیلم با آنها مواجه میشود تنها شامل سردستهای است که فقط حرف میزند و تکتیراندازی که کارگردان بهشدت نسبت به او سمپاتیک است. هرگاه قرار است قتلی صورت پذیرد، دوربین کارگردان در کنار تکتیرانداز حضور دارد و او را همراهی میکند. به نظر میرسد «گاوین اوکانر» هم از کاراکترهای مثبت داستانش ناامید است که اینچنین کاراکتر منفی را همراهی میکند. مابقی نقشهای منفی نیز تنها در چند پلان حضور دارند و از داستان کنار گذاشته میشوند.

فیلم The Accountant 2 اثر شلختهای است که فقط دلخوش به حضور سلبریتیهایش است. حضور کاراکترهایی که شخصیتپردازی نمیشوند و اگر هم پرداختی صورت میگیرد، در بهترین حالت آنان را به تیپ تبدیل میکند. حضور در مراسمی در خصوص اپلیکیشن دوستیابی و گروه هکری با اعضای کم سن و سال نمیتواند هکری را بسازد که مدنظر کارگردان است و دعوای توی کافه و پراندن چند مشت در بهترین حالت کاراکتر را به یک تیپ گانگستری تبدیل میکند که همین امر هم مدیون بازی نسبتا خوب «جان برنثال» است. مکالماتی که گاهی میخواهد کمدی بسازد و گاهی داستان را پیش ببرد که اگر در مورد اول بتواند در لحظاتی از مخاطب خنده بگیرد، در المان دوم کاملا الکن است. فیلم تا لحظات پایانی به ژانر خود وفادار نیست و همین امر به همراه عدم شخصیتپردازی و روایت نامناسب داستان، اکشن پایانی را نیز خستهکننده جلوه میدهد. سایر کاراکترها یا از لحاظ زمانی حضوری اندک در فیلم دارند که فراموش میشوند و یا بهقدری بیاهمیت هستند که بهراحتی میتوان آنها را از داستان کنار گذاشت. تعداد اندک کاراکترهای منفی نیز موجب شده است که کارگردان دلش به رحم آید و در لحظاتی دوربین خود را در کنار آنها قرار داده و به یاریشان بپردازد!
امتیاز نویسنده به فیلم: ۳ از ۱۰
source